در حال بارگذاری ویدیو ...

بپرین توضیحات جوک اوردم روحتون شاد شه (پارت 2)

۵ نظر گزارش تخلف

جیمین:
اولین باری که میخواستن اتاقمو جدا کنن تهیونگ اومد گفت: از هیچی نترس،
از تنهایی، تاریکی، جن، روح، پیرزن موقرمزی که تو کمده...
نترسیا! آفرین
بعدم رفت :/
.
.
مامانم:* لاوشات پلی میکنه*
مامانم: چقد مسخرس
*یک دقیقه بعد*
مامانم: ایتس ده لاو شاتتتتتت هوووو نه نه نه نه نه هوووو خیلی خوبهههه
و....
من :/
.
.
کای:
یه روز استاد قواعد فقهمون داشت یه درس خیلی سختیو میکرد تو مخمون، ماهم هیچی نمیفهمیدیم
اخره که کلاس تموم شد گفت:
و جَرَرنا جراً شدیداً
واقعا فکر نمیکردم اینقد رک باشه
.
.
تهیونگ:
یادمه یه بار استادمون پرسید از جزوه امتحان بگیرم یا کتاب؟
ماهم چون جزوه کمتر بود گفتیم جزوه
گفت پس از کتاب میگیرم :)
گفتیم استاد حالا جزوه کافیه دیگهه :/
گفت: حالا که اینقدر دوس دارین از دوتاش میگیرم :)))
.
.
این داستان:
*اگه سهون دوقلو دار بشه*
چان: سهونااااا.. چطور دوقلو ساختی؟!
سهون:*دستشو میکشه پشت گردنش*
سهون: من کار زیادی نکردم... تازه نصفشم...
سوهو: خفه شین دیگههههههههه!
سهون: آره خب... فقط نصفش.....
سوهو: بسهههههه!
سهون: آره دیگه... نصفه کـ....
*دمپایی میخوره تو سر سهون*
سوهو: تموم کنید این بازیه کثیفو!
.
.
بکهیون:
دوست ددی کریس اومده خونمون، به کریس میگه: ماشالا! پسرتون چه بزرگ شده، چندسالشه؟
کریس یه کم سرشو خاروند یه نگا به من کرد گفت: نمیدونم.. خیلی وقته داریمش!
میدونییی منو میگفتتتتتتتتت....
خیلی وقته دارنم
.
.
عااااااااااااااااااااااااااااااووووووووووو

پ.ن: یک جوگیر در حال گوش دادن ولف
.
.
.
به زودی پارت سه رو هم میذارم

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

بپرین توضیحات جوک اوردم روحتون شاد شه (پارت 2)

۱۶ لایک
۵ نظر

جیمین:
اولین باری که میخواستن اتاقمو جدا کنن تهیونگ اومد گفت: از هیچی نترس،
از تنهایی، تاریکی، جن، روح، پیرزن موقرمزی که تو کمده...
نترسیا! آفرین
بعدم رفت :/
.
.
مامانم:* لاوشات پلی میکنه*
مامانم: چقد مسخرس
*یک دقیقه بعد*
مامانم: ایتس ده لاو شاتتتتتت هوووو نه نه نه نه نه هوووو خیلی خوبهههه
و....
من :/
.
.
کای:
یه روز استاد قواعد فقهمون داشت یه درس خیلی سختیو میکرد تو مخمون، ماهم هیچی نمیفهمیدیم
اخره که کلاس تموم شد گفت:
و جَرَرنا جراً شدیداً
واقعا فکر نمیکردم اینقد رک باشه
.
.
تهیونگ:
یادمه یه بار استادمون پرسید از جزوه امتحان بگیرم یا کتاب؟
ماهم چون جزوه کمتر بود گفتیم جزوه
گفت پس از کتاب میگیرم :)
گفتیم استاد حالا جزوه کافیه دیگهه :/
گفت: حالا که اینقدر دوس دارین از دوتاش میگیرم :)))
.
.
این داستان:
*اگه سهون دوقلو دار بشه*
چان: سهونااااا.. چطور دوقلو ساختی؟!
سهون:*دستشو میکشه پشت گردنش*
سهون: من کار زیادی نکردم... تازه نصفشم...
سوهو: خفه شین دیگههههههههه!
سهون: آره خب... فقط نصفش.....
سوهو: بسهههههه!
سهون: آره دیگه... نصفه کـ....
*دمپایی میخوره تو سر سهون*
سوهو: تموم کنید این بازیه کثیفو!
.
.
بکهیون:
دوست ددی کریس اومده خونمون، به کریس میگه: ماشالا! پسرتون چه بزرگ شده، چندسالشه؟
کریس یه کم سرشو خاروند یه نگا به من کرد گفت: نمیدونم.. خیلی وقته داریمش!
میدونییی منو میگفتتتتتتتتت....
خیلی وقته دارنم
.
.
عااااااااااااااااااااااااااااااووووووووووو

پ.ن: یک جوگیر در حال گوش دادن ولف
.
.
.
به زودی پارت سه رو هم میذارم