love in class B

۳ نظر گزارش تخلف
AYGIN
AYGIN

پارت هفدهم:
چن دقیقه بعد پیاده شدیم.بکهیون از شدت ترس زانوهاش داشت بندری میرفت.خندیدم و گفتم:
-چیشدی بکی؟
-خدا لعنتت کنه اونسو
-بمیرم!ترسیدی؟
-نمیبخشمت
-وای خدا
انقد خندیده بودم داشتم لوزالمعدمو بالا میاوردم.بک حرصی گفت:
-ببند
-وای..خدا نگهت داره بکی.شادم کردی
-اهههههههه.نخند دیگه.بیاین بریم ماشین برقی
-باش

هرکدوم سوار یه ماشین شدیم و راه افتادیم.جونگین هنوز حرکت نکرده بود.از پشت محکم زدم بهش و در رفتم.یه نگاه خیلی بد بهم انداخت و گازشو گرفت سمت من.بلند خندیدم و رفتم پشت ماشین بکی.بک که داشت ماشین یکی دیگه رو زیر نظر میگرفت و حواسش به هیچ کجا نبود.رفتم کنارش و گفتم:
-چطوری بکی؟
بک سرشو چرخوند سمت منو رفت تو دیوار.حرصی نگام کرد و به دار و دسته ی انتقام جویان پیوست.کیونگسو که دید اینا دارن منو دنبال میکنن افتاد دنبالشون.

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

love in class B

۳ لایک
۳ نظر

پارت هفدهم:
چن دقیقه بعد پیاده شدیم.بکهیون از شدت ترس زانوهاش داشت بندری میرفت.خندیدم و گفتم:
-چیشدی بکی؟
-خدا لعنتت کنه اونسو
-بمیرم!ترسیدی؟
-نمیبخشمت
-وای خدا
انقد خندیده بودم داشتم لوزالمعدمو بالا میاوردم.بک حرصی گفت:
-ببند
-وای..خدا نگهت داره بکی.شادم کردی
-اهههههههه.نخند دیگه.بیاین بریم ماشین برقی
-باش

هرکدوم سوار یه ماشین شدیم و راه افتادیم.جونگین هنوز حرکت نکرده بود.از پشت محکم زدم بهش و در رفتم.یه نگاه خیلی بد بهم انداخت و گازشو گرفت سمت من.بلند خندیدم و رفتم پشت ماشین بکی.بک که داشت ماشین یکی دیگه رو زیر نظر میگرفت و حواسش به هیچ کجا نبود.رفتم کنارش و گفتم:
-چطوری بکی؟
بک سرشو چرخوند سمت منو رفت تو دیوار.حرصی نگام کرد و به دار و دسته ی انتقام جویان پیوست.کیونگسو که دید اینا دارن منو دنبال میکنن افتاد دنبالشون.