Part:3 رئیس مافیا عاشقم شد

۳ نظر گزارش تخلف
Avin.  پارت ۴رمان اضافه شد
Avin. پارت ۴رمان اضافه شد

رز: این مبلم کوچیکه اههه
الکس: خوابم میاد زر نزن
رز: ......
رز که خوابیده بود ولی الکس نگاه هاش محو رز شده بود که یهو از مبل رز میفته
الکس: بیبی من دردش گرفت اهه کاش نمیگفتم بره رو مبل بخوابه
رز که اصلا از تواب بیدار نشده بود الکس رفت پیشش و سر رز رو تو پای خودش گذاشت و آرام با دستای بزرگ و رگ دارش نازش میکرد انگار مثل ی گربه الکس که میخواست رز رو بزاره تو مبل
رز: آرین چه قدر کراشی
نظر نویسنده: ( احمق الکس خیلی کراش تره ولی قبر خودتو کندی از من گفتن)
الکس: همین پایین بخوابی بهتره
رز: واییی شب اینجا خوابیدم
الکس: بیاا پایین * با داد*
رز: اومدم چیشده
الکس: امروزی باید بیای به فروش مواد بی اجازه
رز: چشم
الکس: بیا بریم
رز: چیکار باید بکنم
الکس: هیچی فقط کارشو تموم کن
رز: خیلی وقته دلم تنگ شده
مرده ی مواد فروش: اوه سلام چه زن خوشگلی میخوای تو تخت من باشی
الکس:( با شنیدن این حرف میخواست که زبونشو پاره کنه که)
رز : مردک منحرف هیز بد بخت( همنوجوری ی ساعت داشت فحش میداد)
مرد مواد فروش : تموم شد بیبی
رز : هنوز نه دستو پای مرد رو شکست اینقدر کتک زد
مرده ی مواد فروش : باشه بسه غلط کردم
رز: اونجای مرد رو پا چاقو برید
الکس: (ریده تو خودش)
رز: رئیس تموم شد
الکس: (با ترس) بیا بریم
رز: میتونم برم سرقرار تعیین شده
الکس: نهه
رز: چراا مگه شوهرمی دوس پسرمی
الکس:(به زودی میشم) گفتم نه
رز: اوففف باشه

حمایتا کمه
حمایت کنین
گزارش ممنوع

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

Part:3 رئیس مافیا عاشقم شد

۴ لایک
۳ نظر

رز: این مبلم کوچیکه اههه
الکس: خوابم میاد زر نزن
رز: ......
رز که خوابیده بود ولی الکس نگاه هاش محو رز شده بود که یهو از مبل رز میفته
الکس: بیبی من دردش گرفت اهه کاش نمیگفتم بره رو مبل بخوابه
رز که اصلا از تواب بیدار نشده بود الکس رفت پیشش و سر رز رو تو پای خودش گذاشت و آرام با دستای بزرگ و رگ دارش نازش میکرد انگار مثل ی گربه الکس که میخواست رز رو بزاره تو مبل
رز: آرین چه قدر کراشی
نظر نویسنده: ( احمق الکس خیلی کراش تره ولی قبر خودتو کندی از من گفتن)
الکس: همین پایین بخوابی بهتره
رز: واییی شب اینجا خوابیدم
الکس: بیاا پایین * با داد*
رز: اومدم چیشده
الکس: امروزی باید بیای به فروش مواد بی اجازه
رز: چشم
الکس: بیا بریم
رز: چیکار باید بکنم
الکس: هیچی فقط کارشو تموم کن
رز: خیلی وقته دلم تنگ شده
مرده ی مواد فروش: اوه سلام چه زن خوشگلی میخوای تو تخت من باشی
الکس:( با شنیدن این حرف میخواست که زبونشو پاره کنه که)
رز : مردک منحرف هیز بد بخت( همنوجوری ی ساعت داشت فحش میداد)
مرد مواد فروش : تموم شد بیبی
رز : هنوز نه دستو پای مرد رو شکست اینقدر کتک زد
مرده ی مواد فروش : باشه بسه غلط کردم
رز: اونجای مرد رو پا چاقو برید
الکس: (ریده تو خودش)
رز: رئیس تموم شد
الکس: (با ترس) بیا بریم
رز: میتونم برم سرقرار تعیین شده
الکس: نهه
رز: چراا مگه شوهرمی دوس پسرمی
الکس:(به زودی میشم) گفتم نه
رز: اوففف باشه

حمایتا کمه
حمایت کنین
گزارش ممنوع