سرگشتگی - محمدرجبی
دست بردهام به انکار خودم
درگیر و دارِ سرگشتگیهای خودم
گرچه ناگفتهها دارم به سر
لیک
دست شستهام از انتهای قصهی خودم
در دل حسرتها و افسوسها
سرزنشها دارم به سر
لیک پشت کردهام بر همه حرفهای خودم
ردی از یادی در خیالی نیست، از من
چنان پرم از نیستی، اینک
چو گویی، انگار قرنهاست که مردهام
محمدرجبی اوکتای
نظرات