در حال بارگذاری ویدیو ...

پارت 55 عشق پاک فصل دوم

۲ نظر
گزارش تخلف
دنیاسینگ گرور
دنیاسینگ گرور

ماهیرا
منو پدربزرگ سوار ماشین شدیمو به سمته عمارت راه افتادیم توی راه هیچ کدوم چیزی نمی گفتیم شاید هردومون به این 6 ماه عادت کرده بودیم 6ماهی که هردومون بهم عادت کرده بودیم .من به رفتارهای خشک پدربزرگو اون به خلو چل بازیم
جسادت ها اشتباهات و همه چیز رقم خورد اما اخر همه چیز به این رسید که من دارم به عمارت پدری برمیگردم
به عمارتی که روزی از اون با تموم نفرتم بیرون اومدم به عمارتی که حتی نمی دونم کسی منتظرم هست یانه ولی من باید حقیقت رو بفهممم من باید پرده از این راز 25 ساله بردارم و من این کارو میکنم
هرچه زودترم این کارو میکنم .ادیتی منتظر باش که با دستای خودم تورو مجازات می کنم .
یه دفعه پدربزرگ زد رو ترمز وقتی به جلوم نگاه کردم جیغ کشیدم یه روح بالباس سفید جلوی روی ما وایساده بود داشتم سکته می کردم یه دفعه به دورو برمون نگاه کردم هیچ ماشینی تو جاده نبود هوا خیلی سنگین بود و بزور نفس میکشیدیم حس میکردیم که یه چیزی جلوی نفس کشیدنمونو گرفته و دیگر هیچ نفهمیدیم تااینکه ....

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

پارت 55 عشق پاک فصل دوم

۵ لایک
۲ نظر

ماهیرا
منو پدربزرگ سوار ماشین شدیمو به سمته عمارت راه افتادیم توی راه هیچ کدوم چیزی نمی گفتیم شاید هردومون به این 6 ماه عادت کرده بودیم 6ماهی که هردومون بهم عادت کرده بودیم .من به رفتارهای خشک پدربزرگو اون به خلو چل بازیم
جسادت ها اشتباهات و همه چیز رقم خورد اما اخر همه چیز به این رسید که من دارم به عمارت پدری برمیگردم
به عمارتی که روزی از اون با تموم نفرتم بیرون اومدم به عمارتی که حتی نمی دونم کسی منتظرم هست یانه ولی من باید حقیقت رو بفهممم من باید پرده از این راز 25 ساله بردارم و من این کارو میکنم
هرچه زودترم این کارو میکنم .ادیتی منتظر باش که با دستای خودم تورو مجازات می کنم .
یه دفعه پدربزرگ زد رو ترمز وقتی به جلوم نگاه کردم جیغ کشیدم یه روح بالباس سفید جلوی روی ما وایساده بود داشتم سکته می کردم یه دفعه به دورو برمون نگاه کردم هیچ ماشینی تو جاده نبود هوا خیلی سنگین بود و بزور نفس میکشیدیم حس میکردیم که یه چیزی جلوی نفس کشیدنمونو گرفته و دیگر هیچ نفهمیدیم تااینکه ....