Marzieh - Migorizam / بانو مرضیه ـ میگـریـزم

آوامتن
آوامتن

شاعر: معینی‌کرمانشاهی / آهنگساز: حبیب‌اله بدیعی
.......................................................................................
می گریزم می گریزم اشک حسرت از چه ریزم

برو برو کز دامت جَستم گشوده پر از بامت جَستم

یاد از تو دگر نکنم نکنم سوی تو نظر نکنم نکنم

تو را رها کردم با دگران گذشتم از تو چون رهگذران
..................

رفتم کز تو دگر بیگانه شوم
بهر شمع دگر پروانه شوم

مهری دیگر با تو ندارم
در کوی تو پا نگذارم

بگذر از من کز تو گذشتم
از دل تا کی ناله برآرم
.................

نازک طبعی چو برگ گل بودم
به دستت افتادم، پرپر گشتم، پرپر گشتم

اشکی بودم درون بحر غم
چو قطرهٔ باران گوهر گشتم، گوهر گشتم
................

نازک طبعی چو برگ گل بودم
به دستت افتادم، پرپر گشتم، پرپر گشتم

اشکی بودم درون بحر غم
چو قطرهٔ باران گوهر گشتم، گوهر گشتم

به حال خود بگذارم به حال خود بگذارم
به دست غم بسپارم که بی تو تنها بروم
برو برو تا بروم


می گریزم می گریزم اشک حسرت از چه ریزم

برو برو کز دامت جستم گشوده پر از بامت جستم

یاد از تو دگر نکنم نکنم سوی تو نظر نکنم نکنم

تو را رها کردم با دگران گذشتم از تو چون رهگذران

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

Marzieh - Migorizam / بانو مرضیه ـ میگـریـزم

۰ لایک
۰ نظر

شاعر: معینی‌کرمانشاهی / آهنگساز: حبیب‌اله بدیعی
.......................................................................................
می گریزم می گریزم اشک حسرت از چه ریزم

برو برو کز دامت جَستم گشوده پر از بامت جَستم

یاد از تو دگر نکنم نکنم سوی تو نظر نکنم نکنم

تو را رها کردم با دگران گذشتم از تو چون رهگذران
..................

رفتم کز تو دگر بیگانه شوم
بهر شمع دگر پروانه شوم

مهری دیگر با تو ندارم
در کوی تو پا نگذارم

بگذر از من کز تو گذشتم
از دل تا کی ناله برآرم
.................

نازک طبعی چو برگ گل بودم
به دستت افتادم، پرپر گشتم، پرپر گشتم

اشکی بودم درون بحر غم
چو قطرهٔ باران گوهر گشتم، گوهر گشتم
................

نازک طبعی چو برگ گل بودم
به دستت افتادم، پرپر گشتم، پرپر گشتم

اشکی بودم درون بحر غم
چو قطرهٔ باران گوهر گشتم، گوهر گشتم

به حال خود بگذارم به حال خود بگذارم
به دست غم بسپارم که بی تو تنها بروم
برو برو تا بروم


می گریزم می گریزم اشک حسرت از چه ریزم

برو برو کز دامت جستم گشوده پر از بامت جستم

یاد از تو دگر نکنم نکنم سوی تو نظر نکنم نکنم

تو را رها کردم با دگران گذشتم از تو چون رهگذران

موسیقی و هنر