در حال بارگذاری ویدیو ...

گمنامی 2 ( ابراهیم هادی )

یا اباالفضل العباس (ع)♥
یا اباالفضل العباس (ع)♥

... بعد از این ماجرا نگاه ابراهیم به جنگ و شهدا بسیار تغییر کرد.می گفت: دیگر شک ندارم،شهدای جنگ ما چیزی از اصحاب رسول خدا (ص) و امیرالمومنین( ع) کم ندارند.
مقام آن ها پیش خدا خیلی بالاست.
بارها شنیدم که می گفت:اگر کسی آرزو داشته که همراه امام حسین (ع) در کربلا باشد،وقت امتحان فرا رسیده.
ابراهیم مطمئن بود که دفاع مقدس محلی برای رسیدن به مقصود و سعادت و کمال انسانی است.
برای همین هر جا می رفت ازشهدا می گفت.از رزمنده ها و بچه های جنگ تعریف می کرد.اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغییر می کرد و معنوی تر می شد.
در همان مقر اندرزگو معمولاً دو سه ساعت اول شب را می خوابید و بعد بیرون می رفت!
موقع اذان بر می گشت و برای نماز صبح بچه ها را صدا می زد.با خودم گفتم:ابراهیم مدتی است که شب ها اینجا نمی ماند!؟
یک شب به دنبال ابراهیم رفتم.دیدم برای خواب به آشپزخانه مقر سپاه رفت.
فردا از پیرمردی که داخل آشپزخانه کار می کرد پرُس و جو کردم.فهمیدم که بچه های آشپزخانه همگی اهل نماز شب هستند.
ابراهیم برای همین به آنجا می رفت،اما اگر داخل مقرنماز شب می خواند همه می فهمند.
این اواخر حرکات و رفتار ابراهیم من را یاد حدیث امام علی (ع) به نوف بکالی می انداخت که می فرمود:
« شیعه من کسانی هستند که عابدان در شب و شیران در روز باشند.»

شادی روح شهدا صلوات :)

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

گمنامی 2 ( ابراهیم هادی )

۱۲ لایک
۰ نظر

... بعد از این ماجرا نگاه ابراهیم به جنگ و شهدا بسیار تغییر کرد.می گفت: دیگر شک ندارم،شهدای جنگ ما چیزی از اصحاب رسول خدا (ص) و امیرالمومنین( ع) کم ندارند.
مقام آن ها پیش خدا خیلی بالاست.
بارها شنیدم که می گفت:اگر کسی آرزو داشته که همراه امام حسین (ع) در کربلا باشد،وقت امتحان فرا رسیده.
ابراهیم مطمئن بود که دفاع مقدس محلی برای رسیدن به مقصود و سعادت و کمال انسانی است.
برای همین هر جا می رفت ازشهدا می گفت.از رزمنده ها و بچه های جنگ تعریف می کرد.اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغییر می کرد و معنوی تر می شد.
در همان مقر اندرزگو معمولاً دو سه ساعت اول شب را می خوابید و بعد بیرون می رفت!
موقع اذان بر می گشت و برای نماز صبح بچه ها را صدا می زد.با خودم گفتم:ابراهیم مدتی است که شب ها اینجا نمی ماند!؟
یک شب به دنبال ابراهیم رفتم.دیدم برای خواب به آشپزخانه مقر سپاه رفت.
فردا از پیرمردی که داخل آشپزخانه کار می کرد پرُس و جو کردم.فهمیدم که بچه های آشپزخانه همگی اهل نماز شب هستند.
ابراهیم برای همین به آنجا می رفت،اما اگر داخل مقرنماز شب می خواند همه می فهمند.
این اواخر حرکات و رفتار ابراهیم من را یاد حدیث امام علی (ع) به نوف بکالی می انداخت که می فرمود:
« شیعه من کسانی هستند که عابدان در شب و شیران در روز باشند.»

شادی روح شهدا صلوات :)

مذهبی