در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۳۰:

۳۵ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

کیویا-تو احیانا آدرین رو دوست نداری؟
سرد نگاش کردم+به نظر تو قیافه من شبیه آدماییه که احمق رو دوس دارن؟؟
کیویا-نه ولی رفتارات...
+رفتارام؟داداش تو یه سر چشم پزشکی برو به نظرم! رفتار من با این احمق خوبه؟
کیویا-نه ولی مث دختر ای دیگه هم نیس..یعنی با اون مث دخترای دیگه برخورد نمیکنی...بلکه بدتر برخورد میکنی!
+الان به نظر شما این یهنی عشق؟
کیویا-نه ولی از آدمی مث تو که همه چیت عحیبه همچی چیزی بعید نی!!
دستمو کشیدن رو سرش+خوب میشی داداش!!! فقط قرصاتو سر وقت بخور!
کیویا دستمو پس زد-مرض...هر کی باهات حرف میزنه رو پشیمون میکنی!!
+یکی از محاسنمه اتفاقا...
کیویا-حالا هر چی...مطمئنی آدرین...
پریدم وسط حرفش+احمق!..
کیویا-حالا همون...به قول تو احمق رو دوس نداری؟
+فک کنم بهت قبلا جواب دادم...
کیویا-با اینکه جواب قانع کننده‌ای ندادی ولی من به حساب «نه» میگیرم...و سعی کن عاشقش هم نشی!
+هه...چرا؟ نکنه میشم رقیب عشقی‌تو؟؟
کیویا-نه نابغه... میشی رقیب عشقی بهترین رفیقت!(و با انگشت اشاره به یوما اشاره کرد!)
با چشمای گرد شده برگشتم سمتش+یوما؟؟
کیویا-آره... یوما ...رفیقت عاشق آدرین شده ...
+تو.از کجا میدونی ؟
کیویا-دیروز بعد از باشگاه تو دستشویی(چه جای مبارکی هم!!) داشت با یوتا حرف میزد...صداشونو شنیدم...
+گوش وایسادی؟ کارت درست نبود تندیس ادب!
کیویا-خو آخه شاش مغز...من تو دستشویی بودم چجوری نمیشنیدم؟ گوشمو میگرفتم یا فوری شلوارمو میکشیدم بالا میپریدم بیرون از اون تو؟
+یوتا و یوما با هم تو یه دستشویی بودن؟؟
کیویا زد تو سرم-هنتای!(مترجم: منحرف!) نخیر... اونا بیرون از دستشویی بودن!
+پس چرا میگی تو دستشویی بودن؟
کیویا-خب چون تو دستشویی بودن!
+یعنی با هم تو یه دستشویی بودن؟؟
کیویا-اههههه خفه شو دیگه...روانیم کردی! اصن من میخابم!!
بعدش هم سرش رو گذاشت رو صندلی و خابید...زیر لب گفتم+از اولش هم بهترین کار این بود که بخابی!
به یوما نگاه کردم...از وقتی که یادم میاد با هم بودیم...پس... چرا حالا عاشق دختری شده که...هین!
ضربان قلبم رفت بالا...نفسم یه لحظه بند اومد...من دارم چی میگم؟؟ خب عاشقش شده مبارکش باشه! این چه چیزی بود که میخاستم بگم؟؟ لعنتی... هنوزم وقتی یاد اون عوضی میفتم‌ اعصابم خورد میشه...
من هیچ احساسی نسبت به آدرین ندارم... ا

نظرات (۳۵)

Loading...

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/ typhoon breath_ پارت ۳۰:

۱۲ لایک
۳۵ نظر

کیویا-تو احیانا آدرین رو دوست نداری؟
سرد نگاش کردم+به نظر تو قیافه من شبیه آدماییه که احمق رو دوس دارن؟؟
کیویا-نه ولی رفتارات...
+رفتارام؟داداش تو یه سر چشم پزشکی برو به نظرم! رفتار من با این احمق خوبه؟
کیویا-نه ولی مث دختر ای دیگه هم نیس..یعنی با اون مث دخترای دیگه برخورد نمیکنی...بلکه بدتر برخورد میکنی!
+الان به نظر شما این یهنی عشق؟
کیویا-نه ولی از آدمی مث تو که همه چیت عحیبه همچی چیزی بعید نی!!
دستمو کشیدن رو سرش+خوب میشی داداش!!! فقط قرصاتو سر وقت بخور!
کیویا دستمو پس زد-مرض...هر کی باهات حرف میزنه رو پشیمون میکنی!!
+یکی از محاسنمه اتفاقا...
کیویا-حالا هر چی...مطمئنی آدرین...
پریدم وسط حرفش+احمق!..
کیویا-حالا همون...به قول تو احمق رو دوس نداری؟
+فک کنم بهت قبلا جواب دادم...
کیویا-با اینکه جواب قانع کننده‌ای ندادی ولی من به حساب «نه» میگیرم...و سعی کن عاشقش هم نشی!
+هه...چرا؟ نکنه میشم رقیب عشقی‌تو؟؟
کیویا-نه نابغه... میشی رقیب عشقی بهترین رفیقت!(و با انگشت اشاره به یوما اشاره کرد!)
با چشمای گرد شده برگشتم سمتش+یوما؟؟
کیویا-آره... یوما ...رفیقت عاشق آدرین شده ...
+تو.از کجا میدونی ؟
کیویا-دیروز بعد از باشگاه تو دستشویی(چه جای مبارکی هم!!) داشت با یوتا حرف میزد...صداشونو شنیدم...
+گوش وایسادی؟ کارت درست نبود تندیس ادب!
کیویا-خو آخه شاش مغز...من تو دستشویی بودم چجوری نمیشنیدم؟ گوشمو میگرفتم یا فوری شلوارمو میکشیدم بالا میپریدم بیرون از اون تو؟
+یوتا و یوما با هم تو یه دستشویی بودن؟؟
کیویا زد تو سرم-هنتای!(مترجم: منحرف!) نخیر... اونا بیرون از دستشویی بودن!
+پس چرا میگی تو دستشویی بودن؟
کیویا-خب چون تو دستشویی بودن!
+یعنی با هم تو یه دستشویی بودن؟؟
کیویا-اههههه خفه شو دیگه...روانیم کردی! اصن من میخابم!!
بعدش هم سرش رو گذاشت رو صندلی و خابید...زیر لب گفتم+از اولش هم بهترین کار این بود که بخابی!
به یوما نگاه کردم...از وقتی که یادم میاد با هم بودیم...پس... چرا حالا عاشق دختری شده که...هین!
ضربان قلبم رفت بالا...نفسم یه لحظه بند اومد...من دارم چی میگم؟؟ خب عاشقش شده مبارکش باشه! این چه چیزی بود که میخاستم بگم؟؟ لعنتی... هنوزم وقتی یاد اون عوضی میفتم‌ اعصابم خورد میشه...
من هیچ احساسی نسبت به آدرین ندارم... ا