خلاصه قسمت دیشب

۱۳ نظر گزارش تخلف
αяєzσσ ναяυη ∂нαωαηツ
αяєzσσ ναяυη ∂нαωαηツ

خلاصه:سنکارا که فهمیده وانی همون تاپکیه با خودش میگه من باید اونو به همه لو بدم که یهو میبینه خوده قدیمیش جلوش وایساده.و بهش میگه اگه تو اینکارو کنی تاپکی دوباره برمیگرده ویهان مال اون میشه و همه اونو قبول میکنن و ازش عذرخواهی میکنن.سنکارا هم میره اتاق کوشی که نامه ای تاپکی به ویهان دوسال قبل نوشت پیدا کنه و در صندوقچه رو باز میکنه ولی کوشی بیدار میشه و میگه داری چیکار میکنی اونم میگه دنبال روغن گل یاس میگرده.کوشی میگه الان دیروقته برو اونو رو میز بردار.سنکارا با خودش میگه که باید حتما اون نامه رو پیدا کنم.
ویهان داره تزیینات انجام میده.کوشی میاد میگه به چی فکر میکنی.ویهانم میگه من واسه ازدواج با وانی اماده م و این برای من بهتره.کوشی خوشحال میشه و میگه اینجوری خانواده ما پولدار میشه.کوشی با خودش میگه وقتی قرارداد با وانی علنی شد من از تو و خانواده پانده انتقام میگیرم.
تاپکی یه روزنامه دستشه و داره فکر میکنه ایا ویهان نامه دوسال پیشو خونده یا نه که ویهان رو سرش گل میریزه.ویهان میاد پایین و به تاپکی میگه من خوشحالی رو به زندگیت میارم و نمیزارم اتفاق بدی واست بیافته.تاپکی میگه من نمیزارم این اتفاق بیافته چون من وانی هستم نه تاپکی.ویهان میگه من مطمنم تو تاپکی هستی.تاپکی میره و روزنامه رو میندازه.ویهان روزنامه رو برمیداره و تیتر رو میخونه و میگه چطور یه مرد نتونسته از زنو بچش محافظت کنه ویهان عصبانی میشه و روزنامه رو پاره میکنه تاپکی هم همه چیو میشنوه و مگیه احتملا ویهان اون نامه رو ندیده.سنکارا همه حرفای تاپکی رو میشنوه.ادامه در نظرات..

نظرات (۱۳)

Loading...

توضیحات

خلاصه قسمت دیشب

۴ لایک
۱۳ نظر

خلاصه:سنکارا که فهمیده وانی همون تاپکیه با خودش میگه من باید اونو به همه لو بدم که یهو میبینه خوده قدیمیش جلوش وایساده.و بهش میگه اگه تو اینکارو کنی تاپکی دوباره برمیگرده ویهان مال اون میشه و همه اونو قبول میکنن و ازش عذرخواهی میکنن.سنکارا هم میره اتاق کوشی که نامه ای تاپکی به ویهان دوسال قبل نوشت پیدا کنه و در صندوقچه رو باز میکنه ولی کوشی بیدار میشه و میگه داری چیکار میکنی اونم میگه دنبال روغن گل یاس میگرده.کوشی میگه الان دیروقته برو اونو رو میز بردار.سنکارا با خودش میگه که باید حتما اون نامه رو پیدا کنم.
ویهان داره تزیینات انجام میده.کوشی میاد میگه به چی فکر میکنی.ویهانم میگه من واسه ازدواج با وانی اماده م و این برای من بهتره.کوشی خوشحال میشه و میگه اینجوری خانواده ما پولدار میشه.کوشی با خودش میگه وقتی قرارداد با وانی علنی شد من از تو و خانواده پانده انتقام میگیرم.
تاپکی یه روزنامه دستشه و داره فکر میکنه ایا ویهان نامه دوسال پیشو خونده یا نه که ویهان رو سرش گل میریزه.ویهان میاد پایین و به تاپکی میگه من خوشحالی رو به زندگیت میارم و نمیزارم اتفاق بدی واست بیافته.تاپکی میگه من نمیزارم این اتفاق بیافته چون من وانی هستم نه تاپکی.ویهان میگه من مطمنم تو تاپکی هستی.تاپکی میره و روزنامه رو میندازه.ویهان روزنامه رو برمیداره و تیتر رو میخونه و میگه چطور یه مرد نتونسته از زنو بچش محافظت کنه ویهان عصبانی میشه و روزنامه رو پاره میکنه تاپکی هم همه چیو میشنوه و مگیه احتملا ویهان اون نامه رو ندیده.سنکارا همه حرفای تاپکی رو میشنوه.ادامه در نظرات..