شعر «تو چرا بازنگشتی دیگر» از هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج(سایه):
امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی معروف به هوشنگ ابتهاج و متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بود. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیفِ «سپیده» و غزل های «در کوچهسار شب» و «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد.
___________________________________
متن شعر:
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
نظرات