ALONE past your street`
دلم میخواست دستت رو بگیرم و ببرمت سینما، دلم میخواست بزرگترین پیتزا رو بخوریم، دونفرهترین سیگار رو بکشیم؛ دلم میخواست باک باک بنزین بسوزونیم، کیلومتر کیلومتر خیابون و جاده و کوچه و شهر از بالای سرمون بگذره؛ دلم میخواست بهت ماه رو نشون بدم، باهات باد رو ببوسم، دلم میخواست زیر کولر بخوابیم و توی دریا بیدار بشیم، غروب رو بغل کنیم و طلوع رو نفس بکشیم، عمیق و طولانی؛ مثل نفسهای من پیش تو و تو پیش من؛
دلم تو رو میخواست و بقیهی چیزا رو برای پررنگ کردنِ تو، ولی خب؛ زیبای من، بین ما خیلی فاصله هست، به اندازهی همین آهنگ، به اندازه ی همین چاهارده ثانیه؛ و تو رو نمیدونم اما من خوب میفهمم چاهارده ثانیه چه بینهایتِ بیرحمیه. چاهارده ثانیه صبر، تانگوی تکنفره، چاهارده ثانیهی لعنتی پر از نبودن و نخواستن و نتونستن؛ پر از فکر کردن به این که تو کجایی و من کجا. و همین چاهارده ثانیه کافیه تا تمام اون دلتنگی جوری همهی گلوم رو پر کنه که دیگه دمی نمونه برای بازدم؛
- روحاً آیوی، جسماً من.
نظرات (۹)