در حال بارگذاری ویدیو ...

عوامل گریز از دین در غرب - 3

Li In Suk - #طوفان_الاقصی * زن ، عفت ، افتخار - مرد ، عزت ، اقتدار*

3) نارسایی مفاهیم اجتماعی و سیاسی :
در غرب چنین القاء شده بود که پذیرفتن حاکمیت دین در جامعه ، به معنای سلب آزادی افراد و روی کار امدن استبداد و حاکمیت زورگویانه ی افرادی است که خود را از جانب خدا ، حاکم بر مردم می دانند . مردم فکر می کردند اگر خدا را قبول کنند ، باید استبداد قدرت های مطلقه را هم بپذیرند ؛ پس قبول خدا برابر است با خفقان اجتماعی و اگر مردم بخواهد آزادی اجتماعی داشته باشند ، باید خدا را انکار کنند .مردم نیز آزادی اجتماعی را ترجیح داده خدا را منکر شدند .
در اسلام که تنها دین تحریف نشده ی الهی است ، رهبران دینی بر این نکته تاکید داشتند که اگر آنان بر مردم حقی دارند ، مردم نیز بر آنان حق دارند .
حضرت علی (ع) در خطبه ی 207 نهج البلاغه می فرمایند :
خداوند به خاطر حکمرانى من بر شما براى من بر عهده شما حقّى قرار داده ، و شما را نیز بر من حقّى است مانند حقّى که مرا بر شماست . حق همواره دوسویه است ؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است . اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند ، او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست ؛ زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد .
(نهج البلاغه ، خطبه ی 207 ، برای مطالعه ی بیشتر : http://www.erfan.ir/farsi/nahj1-207/%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-207-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%81%D9%91%D9%8A%D9%86-%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%AF )

https://www.namasha.com/v/rZhiY2KQ
https://www.namasha.com/v/oig8qao7

http://dashtlaleh.blogfa.com/

نظرات (۱۰)

Loading...

توضیحات

عوامل گریز از دین در غرب - 3

۸ لایک
۱۰ نظر

3) نارسایی مفاهیم اجتماعی و سیاسی :
در غرب چنین القاء شده بود که پذیرفتن حاکمیت دین در جامعه ، به معنای سلب آزادی افراد و روی کار امدن استبداد و حاکمیت زورگویانه ی افرادی است که خود را از جانب خدا ، حاکم بر مردم می دانند . مردم فکر می کردند اگر خدا را قبول کنند ، باید استبداد قدرت های مطلقه را هم بپذیرند ؛ پس قبول خدا برابر است با خفقان اجتماعی و اگر مردم بخواهد آزادی اجتماعی داشته باشند ، باید خدا را انکار کنند .مردم نیز آزادی اجتماعی را ترجیح داده خدا را منکر شدند .
در اسلام که تنها دین تحریف نشده ی الهی است ، رهبران دینی بر این نکته تاکید داشتند که اگر آنان بر مردم حقی دارند ، مردم نیز بر آنان حق دارند .
حضرت علی (ع) در خطبه ی 207 نهج البلاغه می فرمایند :
خداوند به خاطر حکمرانى من بر شما براى من بر عهده شما حقّى قرار داده ، و شما را نیز بر من حقّى است مانند حقّى که مرا بر شماست . حق همواره دوسویه است ؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است . اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند ، او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست ؛ زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد .
(نهج البلاغه ، خطبه ی 207 ، برای مطالعه ی بیشتر : http://www.erfan.ir/farsi/nahj1-207/%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-207-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%81%D9%91%D9%8A%D9%86-%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%AF )

https://www.namasha.com/v/rZhiY2KQ
https://www.namasha.com/v/oig8qao7

http://dashtlaleh.blogfa.com/

مذهبی