نجابت من پارت 31
-بابایی
-بله گل دختر
-سرریحانه چی میاد؟
-منظورت چیه؟
-خب من گذشتم رو ازدست دادم حالاسرم چی میاد دیگه برام کارنیست
-خب ارزو جان چون اعدام درملا عام نبود و رضایت دهنده برادرزن خودم بود راستش راضی شدند که همه جا به نویسند تواعدام شدی
-اماشناسنامم
-فردابرات یه شناسنامه ی جدید میگیریم به اسم ارزو احمدی اون موقع است که دیگه ریحانه باقری باطله
-اما قیافم چی؟
-همش یه لنزدائمیه و یه خال و یه جراحی بینی
-بابا
-ریحان ریسکش خیلی خطرناک بود
-اما من چه جوری باخانوادتون روبرو شم
-به اسونی
-بابا
-نگاه کن هامین یه بچه ی نامشروع بود یه بچه ی سرتق که هیچکی دل خوشی ازش نداشت پس هیچکی از مرگش ناراحت نمیشه
-یعنی چی؟
-خب مادرهامین یه زن هرزه بود که بعد به دنیااومدن هامین گذاشت رفت برادرم هم دوباره ازدواج کرد ونامادری وبرادرم هردوباهامین مثل اشغال رفتار میکردند ازدست پرخاشگری هاشم خانواده در امان نبود
ثانیا هیچکی نمی دونه توهامین رو کشتی
-یعنی چی؟
-همه فک میکنند هامین خودکشی کرده
-اما من خودم شنیدم
-اره فقط نامادریش میدونه
-باورم نمیشه
-باورت بشه هیچکی تواین دنیا منتظر هامین نبود
-پس روزنامه ها چی؟
-توهیچ کدوم ازاونا اسمی از هامین برده نشده
-بابا خیلی دلم برای هامین میسوزه
-چرا عزیزم
-هامین فداشد
-فدا فدای چی
ناگهان بایاداوری کارن بغض بدی گلوم رو گرفت وبا گریه پاشدم و گفتم:هیچی
-ارزو ارزوووووووووووووو
نظرات