در حال بارگذاری ویدیو ...

نماهنگ | همسایه حرم

مرکز آفرینش های هنری فاطر
کانال تایید شده مرکز آفرینش های هنری فاطر

روایتی از سیره اخلاقی و مراودات آیت‌الله سیّدجواد خامنه‌ای(ره):

«ملّاهای تبریز وقتی می‌آمدند مشهد، همه می‌آمدند دیدن آقا، این رسم بود.»

«از سابقه‌ی نجف و اینها یک ارتباطات دوستانه‌ای داشتند، خب ترک زبان هم بودند این هم بی‌تأثیر نبود. آقای طباطبایی هر سفر مشهد می‌آمد بدون اینکه منتظر بشود که پدرم برود دیدن ایشان، می‌آمد منزل ما، منزل پدرم. در آن اوایل که ایشان سرحال بود، آقای طباطبایی، یک بار می‌آمد، اول ورودش دیدن، یک بار هم وقتی می‌خواست برود می‌آمد. به نظرم این شوخی را از خود ایشان شنیده باشم که گفت این دید ماست و آن هم بازدید ماست.»

«حالا این هم یکی از خصوصیات پدر ماست که رفیق ایشان زیاد داشت، رفیق‌های مأنوس. چون آدم با وفایی بود. پدرم خیلی با وفا و با محبت و سالم از لحاظ روحی [بود] یعنی هیچ اهل کَلک و اینها نبود. دوستان خیلی زیادی داشت.»

«آقای قاضی از جمله‌ی افرادی بود که آمد مشهد. آمدند دیدن پدرم و نشسته بودند گفتتند من چهل سال پیش با پدرم آمدم دیدن آقا، همین خانه بود، همین پله‌ها بود، همین اتاق بود و همین جا که آقا الان نشسته، اینجا نشسته بود، جایی هم که من نشستم پدرم نشسته بود، هیچ فرق نکرده. ایشان می‌خواست بگوید که آقا زهد دارد، واقعش هم همین بود.»

«یکی از خصوصیات بارز ایشان زهد در زندگی دنیا بود. یعنی واقعاً ایشان از اینکه زندگی را توسعه بدهد و یک ذره بوی تجمل در زندگی پیدا بشود، ایشان گریزان بود.»

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

نماهنگ | همسایه حرم

۰ لایک
۰ نظر

روایتی از سیره اخلاقی و مراودات آیت‌الله سیّدجواد خامنه‌ای(ره):

«ملّاهای تبریز وقتی می‌آمدند مشهد، همه می‌آمدند دیدن آقا، این رسم بود.»

«از سابقه‌ی نجف و اینها یک ارتباطات دوستانه‌ای داشتند، خب ترک زبان هم بودند این هم بی‌تأثیر نبود. آقای طباطبایی هر سفر مشهد می‌آمد بدون اینکه منتظر بشود که پدرم برود دیدن ایشان، می‌آمد منزل ما، منزل پدرم. در آن اوایل که ایشان سرحال بود، آقای طباطبایی، یک بار می‌آمد، اول ورودش دیدن، یک بار هم وقتی می‌خواست برود می‌آمد. به نظرم این شوخی را از خود ایشان شنیده باشم که گفت این دید ماست و آن هم بازدید ماست.»

«حالا این هم یکی از خصوصیات پدر ماست که رفیق ایشان زیاد داشت، رفیق‌های مأنوس. چون آدم با وفایی بود. پدرم خیلی با وفا و با محبت و سالم از لحاظ روحی [بود] یعنی هیچ اهل کَلک و اینها نبود. دوستان خیلی زیادی داشت.»

«آقای قاضی از جمله‌ی افرادی بود که آمد مشهد. آمدند دیدن پدرم و نشسته بودند گفتتند من چهل سال پیش با پدرم آمدم دیدن آقا، همین خانه بود، همین پله‌ها بود، همین اتاق بود و همین جا که آقا الان نشسته، اینجا نشسته بود، جایی هم که من نشستم پدرم نشسته بود، هیچ فرق نکرده. ایشان می‌خواست بگوید که آقا زهد دارد، واقعش هم همین بود.»

«یکی از خصوصیات بارز ایشان زهد در زندگی دنیا بود. یعنی واقعاً ایشان از اینکه زندگی را توسعه بدهد و یک ذره بوی تجمل در زندگی پیدا بشود، ایشان گریزان بود.»

مذهبی