قسمت 51 رمان عاشقان شیطانی

۱۵ نظر گزارش تخلف
sanako&chelsea
sanako&chelsea

روز بعد:
صبح از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم...اوفف ساعت 6 هست!من چرا الان بیدار شدم آخه؟حتما چون امروز نوبت لایتوعه تا کارا رو انجام بده..برگشتم یه طرف دیگه..جیغغغ
لایتو:کر شدم
و پرتش کردم پایین
_تو..توو اینجا چه غلطی می کنییی؟
لایتو: اومدم بیدارت کنم ازتسوال بپرسم دلم نیومدبیدارت کنم همین جا خوابم برد
_هر ساعتی بود بیدارم می کردی خب-_-
لایتو:آخ حالا ه دیگه بیدار شدم مهم نیس ^-^
_0-0حالا چی می خوای بپرسی؟
لایتو:صبحونه چطور درست کنم؟
_بی عرضه خودم می رم یه چی درست می کنم حالا هم از اتاقم گم شو بیرون تا لباس عوض کنم-_-
لایتو:راحت باش^-^
_برو بیرون تا از رو زمین محوت نکردم-_-
لایتو:های های^-^(و رفت بیرون)
لباس عوض کردم و رفتم تو آشپزخونه آخ چقدر سرم درد می کنههه-_-اهممم اهممم...صدامم که گرفته حتما سرماخوردم:(((
صبحونه رو سریع آماده کردم و رفتم تو اتاق آتسوکو اینا
جیغغغغغ
آتسوکو از خواب پرید ولی یوکاری و آیاکو بمب هم بترکه بازم می خوابن!
آتسوکو برگشت و می خواست بگه چته که اونم جیغ کشید
کاناده:وای!گوشم
آتسوکو هم لایتو رو از رو تخت پرت کرد پایین و هرچی فحش بلد بود گفت خخخ فکر کنم لایتو تا عمر داره به آتسوکو گیر نمی ده!
کاناده:لایتو یه لحظه از اتاق برو بیرون-_-
لایتو:اوم باشه
قبل این که بره اومد جلو سرشو خم کرد و گوشمو لیس زد...منم که سریع جوش میارم یه مشت محکم زدم تو فرق سرش اون گوششو پیچوندم و از اتاق پرتش کردم بیرون و رو به آتسوکو گفتم:پسرههه ی پرروی منحرف-_-
آتسوکو هم زد زیر خنده ولی بعد سرشو گرفت:آخخخ سرم خیلی درد می کنه حالم بده
_منم حالم بد شده سرما خوردیم نه؟
آتسوکو:آره دیروز کلی زیر بارون موندیم حتما برا همین سرما خوردیم
بعد صبحونه رفتیم تو سالن..

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

قسمت 51 رمان عاشقان شیطانی

۷ لایک
۱۵ نظر

روز بعد:
صبح از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم...اوفف ساعت 6 هست!من چرا الان بیدار شدم آخه؟حتما چون امروز نوبت لایتوعه تا کارا رو انجام بده..برگشتم یه طرف دیگه..جیغغغ
لایتو:کر شدم
و پرتش کردم پایین
_تو..توو اینجا چه غلطی می کنییی؟
لایتو: اومدم بیدارت کنم ازتسوال بپرسم دلم نیومدبیدارت کنم همین جا خوابم برد
_هر ساعتی بود بیدارم می کردی خب-_-
لایتو:آخ حالا ه دیگه بیدار شدم مهم نیس ^-^
_0-0حالا چی می خوای بپرسی؟
لایتو:صبحونه چطور درست کنم؟
_بی عرضه خودم می رم یه چی درست می کنم حالا هم از اتاقم گم شو بیرون تا لباس عوض کنم-_-
لایتو:راحت باش^-^
_برو بیرون تا از رو زمین محوت نکردم-_-
لایتو:های های^-^(و رفت بیرون)
لباس عوض کردم و رفتم تو آشپزخونه آخ چقدر سرم درد می کنههه-_-اهممم اهممم...صدامم که گرفته حتما سرماخوردم:(((
صبحونه رو سریع آماده کردم و رفتم تو اتاق آتسوکو اینا
جیغغغغغ
آتسوکو از خواب پرید ولی یوکاری و آیاکو بمب هم بترکه بازم می خوابن!
آتسوکو برگشت و می خواست بگه چته که اونم جیغ کشید
کاناده:وای!گوشم
آتسوکو هم لایتو رو از رو تخت پرت کرد پایین و هرچی فحش بلد بود گفت خخخ فکر کنم لایتو تا عمر داره به آتسوکو گیر نمی ده!
کاناده:لایتو یه لحظه از اتاق برو بیرون-_-
لایتو:اوم باشه
قبل این که بره اومد جلو سرشو خم کرد و گوشمو لیس زد...منم که سریع جوش میارم یه مشت محکم زدم تو فرق سرش اون گوششو پیچوندم و از اتاق پرتش کردم بیرون و رو به آتسوکو گفتم:پسرههه ی پرروی منحرف-_-
آتسوکو هم زد زیر خنده ولی بعد سرشو گرفت:آخخخ سرم خیلی درد می کنه حالم بده
_منم حالم بد شده سرما خوردیم نه؟
آتسوکو:آره دیروز کلی زیر بارون موندیم حتما برا همین سرما خوردیم
بعد صبحونه رفتیم تو سالن..