رای با کمک موثر و به موقع کیهیرو از دام دشمنش رها میشه اما در دره توهم آور جنگل تاریکی او اسم شخصی را که در خیالش اشتباه گرفته ، می آورد ( جازمین )… اما بعد متوجه میشه که دچار خیالات ناشی از آن منطقه جادویی شده ، و با کمک یاکی از آنجا دور میشوند، اما کیهیرو قصد ترک رویاهای خود را ندارد و در توهمات خودش غرق میشه، 
که به کمک هاروئه و رای از این مخمصه خلاصی پیدا میکنه ، ... حالا پس از گذر از اینهمه سختی ناکا و یاکی فرصتی برای باهم بودن به دست می آورند،…مانزو گم شده ، یاکی برای پیدا کردن آن با تاکنو به خانه او که در حاشیه جنگل است میرود ، ناکا با لیانا تنها می ماند و دِن نیز ظاهر میشود ...‌ گرچه رفتار دِن قدری عجیب به نظر میاد… اما حالا وقت برگشتن اوضاع به شکل سابق خودش رسیده ..‌. رای تصمیم داره با چهره ای ناشناس به امور عقب افتاده آکادمی رسیدگی کنه ، اداره آکادمی به دست شینا منجیه قبلی اش که زمانی فرشته ناکا بود افتاده... و خبری از اومینا - سنسی ، نیست ، تا متوجه مردن او میشود 
... و به دلیلی نامعلوم از این خبر ناگوار بیش از حد انتظار دلشکسته و غمگین میشه ... و آگاه شدنش از عشق پیچیده‌ به وجود آمده بین آیرا و ناتسوکو(اومینا - سنسی ) که پزشک مخصوص رای محسوب میشده او را آشفته تر میکنه... اخلاق دِن ۳۶۰ درجه عوض شده ، برای همین رای تمایلی برای ماندن او در خانه اش ندارد و نه تنها د‍ِن بلکه کیهیرو و هاروئه رانیز مجبور به رفتن به مکانهای خاص خودشون میکنه ... ماسک دیو اورالان ، که خاصه کیهیروست بعد از حادثه ای که برای کیهیرو در جنگل تاریکی رخ میده ، گم شده ...و او چاره ای جز ماندن در جایی که رای مقرر کرده، ندارد... اعتماد یاکی به رای فراتر از یه رابطه معمولی بین آنها شده ... که حاکی از پیوند دوستیه عمیق بین آنها از گذشته های بسیار قدیم است ... 
ادامه نظرات