در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان گرگ سفید پارت 7

Vampire ( بسته شد)
Vampire ( بسته شد)

نایت کیلر با گرگینه درگیر شد ان ها با شمشیر های خود میجنگیدن گرگینه قوی بود ولی نایت کیلر سریع تر پس نمیتونست اونو بزنه که بالاخر یه فرست برای گرگینه ایجاد شد نایت کیلر در پشت درختی گیر انداخت و با شمشیر به طرف نایت کیلر ضربه زد ولی اون تبدیل به خفاش های زیادی شد و پشت گرگینه رفت گرگینه برگشت و درخت پشت سرش افتاد نایت کیلر گفت بیا تمومش کنیم خیلی سریع حمله کرد ان ها شمشیر به شمشیر شدن بعد نایت کیلر گرگینه رو یکم هول داد و با لگد به شکم اون شد گرگینه به عقب پرت شد و به درختی خورد اون بالا ی سرش رفت و گفت متاسفم تو ضعیفی باید بمیری تا زره به یک نفر دیگه برسه خواست کارش رو تموم کنه که ابرها کنار رفت و نور ماه که کامل شده بود زمین را روشن کرد نوشته های روی تکه چرم پدیدار شدن گرگینه وارد یه رویا شد تو رویا همه جا مه بود تو مه راه رفت و به یه اینه رسید خودش رو تو اینه نگاه کرد یه گرگینه رو دید که موهای سفید و که با رنگ قرمز ترکیب شدن رو داشت و گفت وقتشه بیدار شی گرگینه اعصبانی شد و با مشت به طرف نایت کیلر حمله کرد نایت کیلر به بالای درخت پرید و گرگینه را دید که موهاش دارن تغییر میکنن ( شبیه گرگینه تو اینه میشه) نایت کیلر لبخندی زد و گفت پس اینطور چشمای نایت کیلر قرمز شد و موهایش بلند و سفید شد به غیر از دو دندون نیش بالا دو دوندون نیش دیگه از فک پایین دراورد و گفت بیا ببینم اون ها باهم جنگیدن و هر ضربه ای که میزدن صدای خیلی بلندی میداد گرگینه شمشیر رو به شمشیر نایت کیلر زد و نایت کیلر به عقب پرت شد ولی سریع به طرف گرگینه رفت و ادامه داد بعد گذشت چند ساعت اونا بس کردن و به حالت عادی برگشتن نایت کیلر بالای سر گرگینه رفت و دستش رو گرفت و گفت باید بریم ...

ممنون که میخونید

نظرات (۱۱)

Loading...

توضیحات

رمان گرگ سفید پارت 7

۱۳ لایک
۱۱ نظر

نایت کیلر با گرگینه درگیر شد ان ها با شمشیر های خود میجنگیدن گرگینه قوی بود ولی نایت کیلر سریع تر پس نمیتونست اونو بزنه که بالاخر یه فرست برای گرگینه ایجاد شد نایت کیلر در پشت درختی گیر انداخت و با شمشیر به طرف نایت کیلر ضربه زد ولی اون تبدیل به خفاش های زیادی شد و پشت گرگینه رفت گرگینه برگشت و درخت پشت سرش افتاد نایت کیلر گفت بیا تمومش کنیم خیلی سریع حمله کرد ان ها شمشیر به شمشیر شدن بعد نایت کیلر گرگینه رو یکم هول داد و با لگد به شکم اون شد گرگینه به عقب پرت شد و به درختی خورد اون بالا ی سرش رفت و گفت متاسفم تو ضعیفی باید بمیری تا زره به یک نفر دیگه برسه خواست کارش رو تموم کنه که ابرها کنار رفت و نور ماه که کامل شده بود زمین را روشن کرد نوشته های روی تکه چرم پدیدار شدن گرگینه وارد یه رویا شد تو رویا همه جا مه بود تو مه راه رفت و به یه اینه رسید خودش رو تو اینه نگاه کرد یه گرگینه رو دید که موهای سفید و که با رنگ قرمز ترکیب شدن رو داشت و گفت وقتشه بیدار شی گرگینه اعصبانی شد و با مشت به طرف نایت کیلر حمله کرد نایت کیلر به بالای درخت پرید و گرگینه را دید که موهاش دارن تغییر میکنن ( شبیه گرگینه تو اینه میشه) نایت کیلر لبخندی زد و گفت پس اینطور چشمای نایت کیلر قرمز شد و موهایش بلند و سفید شد به غیر از دو دندون نیش بالا دو دوندون نیش دیگه از فک پایین دراورد و گفت بیا ببینم اون ها باهم جنگیدن و هر ضربه ای که میزدن صدای خیلی بلندی میداد گرگینه شمشیر رو به شمشیر نایت کیلر زد و نایت کیلر به عقب پرت شد ولی سریع به طرف گرگینه رفت و ادامه داد بعد گذشت چند ساعت اونا بس کردن و به حالت عادی برگشتن نایت کیلر بالای سر گرگینه رفت و دستش رو گرفت و گفت باید بریم ...

ممنون که میخونید