در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان «من و داداشیم» پارت ۷۲

۳ نظر گزارش تخلف
_Pishi_
_Pishi_

-از کجا آوردیش؟
+یه پسره بهم داد گفت تا هر وقت خواستم میتونم نگهش دارم..
چشماشو ریز کرد و گفت-کدوم پسره؟با تو چیکار داشت؟
کنارش نشستم..
+نمیخواد غیرتی بشی..گفت حسابداره..
-باشه..گربه رو چرا آوردی؟!
با شیطنت گفتم+آوردمش تا جای تو رو بگیره..
در گوشم آروم گفت-اگه میخوای زنده بمونه بفرستش همونجایی که بود..
+به گربه هم؟!؟گربست..حیوونه..زبون نمیفهمه..
-از من گفتن بود..کلا به هرچیزی که ممکنه جای منو بگیره حسادت میکنم..
+نترس جات محکمه..لودِرم بیاد نمیتونه تورو از قلبم بیرون کنه چه برسه به این گربه کوچولو..
گرفتمش بالا و گفتم+خوشگله؟!منو یاد تو میندازه..
--من شبی گربم؟!!
+منظورم چشماشه..ببین رنگ چشمای توِ..
خاکسرتی رو گرفت پرتش کرد پایین تخت..
+آراد!
+کوفت آراد..وقتی من هستم چه نیاز به این جک و جونورا داری..
+حسود!
-میزنمتا..
+اوه اوه دست بزنم که پیدا کردی..بیچاره نازنین که قراره یه عمر با کسی مثه تو زندگی کنه..
-من یه دقیقه هم با اون دختره زیر یه سقف زندگی نمیکنم این صد بار..
بلند شدم..خاکستری رو بغل کردم و گفتم+بد اخلاق..اصن من میرم با بچم بازی کنم..
تا اومدم درو باز کنم دستشو‌گذاشت رو در..
-اینو ول میکنی یا از همینجا پرتش کنم پایین؟!
دیگه جدی داشت ترسناک میشد..بس کن آرام کفریش کردی..پیشی رو گذاشتم رو زمین..دستمو باز کردم و به سمتش وایسادم..اومد تو بغلم..سرشو گذاشت رو شونم و محکم بغلم کرد..دستمو انداختم دور گردنش..
-دیوونم نکن آرام..چشمات باید فقط منو ببینه..من من من..نمیزارم کسی جامو بگیره تو زندگیت تو قلبت تو همه جا..
+هنوزم بهم شک داری نه؟!!آراد،عزیزم من فقط تورو دوست دارم بخوامم چشمام جز تورو نمیبینه پس شک نکن آقای شکاک..
⬇نظرات⬇

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

رمان «من و داداشیم» پارت ۷۲

۸ لایک
۳ نظر

-از کجا آوردیش؟
+یه پسره بهم داد گفت تا هر وقت خواستم میتونم نگهش دارم..
چشماشو ریز کرد و گفت-کدوم پسره؟با تو چیکار داشت؟
کنارش نشستم..
+نمیخواد غیرتی بشی..گفت حسابداره..
-باشه..گربه رو چرا آوردی؟!
با شیطنت گفتم+آوردمش تا جای تو رو بگیره..
در گوشم آروم گفت-اگه میخوای زنده بمونه بفرستش همونجایی که بود..
+به گربه هم؟!؟گربست..حیوونه..زبون نمیفهمه..
-از من گفتن بود..کلا به هرچیزی که ممکنه جای منو بگیره حسادت میکنم..
+نترس جات محکمه..لودِرم بیاد نمیتونه تورو از قلبم بیرون کنه چه برسه به این گربه کوچولو..
گرفتمش بالا و گفتم+خوشگله؟!منو یاد تو میندازه..
--من شبی گربم؟!!
+منظورم چشماشه..ببین رنگ چشمای توِ..
خاکسرتی رو گرفت پرتش کرد پایین تخت..
+آراد!
+کوفت آراد..وقتی من هستم چه نیاز به این جک و جونورا داری..
+حسود!
-میزنمتا..
+اوه اوه دست بزنم که پیدا کردی..بیچاره نازنین که قراره یه عمر با کسی مثه تو زندگی کنه..
-من یه دقیقه هم با اون دختره زیر یه سقف زندگی نمیکنم این صد بار..
بلند شدم..خاکستری رو بغل کردم و گفتم+بد اخلاق..اصن من میرم با بچم بازی کنم..
تا اومدم درو باز کنم دستشو‌گذاشت رو در..
-اینو ول میکنی یا از همینجا پرتش کنم پایین؟!
دیگه جدی داشت ترسناک میشد..بس کن آرام کفریش کردی..پیشی رو گذاشتم رو زمین..دستمو باز کردم و به سمتش وایسادم..اومد تو بغلم..سرشو گذاشت رو شونم و محکم بغلم کرد..دستمو انداختم دور گردنش..
-دیوونم نکن آرام..چشمات باید فقط منو ببینه..من من من..نمیزارم کسی جامو بگیره تو زندگیت تو قلبت تو همه جا..
+هنوزم بهم شک داری نه؟!!آراد،عزیزم من فقط تورو دوست دارم بخوامم چشمام جز تورو نمیبینه پس شک نکن آقای شکاک..
⬇نظرات⬇