در حال بارگذاری ویدیو ...

ارغوان ابتهاج بداهه نگاری -جعفر ناصری زاده jnaseri.ir jafar naserizade

Jnaseri. ir
Jnaseri. ir

ارغوان ، درخت خشکی که جوانه زد
ماجرای درخت ارغوان خانه سایه به دهه 30برمی‌گردد؛ به زمانی که این شاعر خانه‌ای را در خیابان کوشک تهران خریداری کرد. در حیاط این خانه یک تنه خشک‌شده درخت ارغوان وجود داشت که همان زمان برخی از دوستان این شاعر معاصر پیشنهاد کردند آن را قطع کرده و از فضای آن برای کاشت گیاهان دیگری استفاده کند. اما ابتهاج این کار را نکرد. برعکس با تمام عشق و محبت خود به این درخت خشکیده رسیدگی کرد تا جایی که سرانجام ارغوان دوباره جان گرفت و سبز شد. استاد ابتهاج در سال 2012 و هنگامی که می‌خواست شعر ارغوان را در دانشگاه «یو‌سی‌ال‌ای» لس‌آنجس بخواند، درباره ماجرای این درخت گفت: «در خانه‌ای که داشتم، یک کنده‌ای از زیر خاک درآمده بود که قطر کنده زیاد بود و به‌نظر می‌رسید که این درخت باید 500، 400، 300سال عمر داشته باشد که یا پوسیده شده یا آن را بریده‌اند. بعد از چند هفته از دور این کنده یک پاجوش‌های نازک سبز روشن بیرون زد و من سعی کردم در مدت بنایی نگذارم آنجا آهک و آجر بریزد. در نهایت این پاجوش‌ها هر کدام به یک تنه ضخیم درخت تبدیل شدند!».
اما آن تنه خشکیده درخت که بعدها تبدیل به درختی تنومند شد، برای شاعر قصه ما فقط یک درخت نبود. عشق باغبانانه سایه به ارغوان از این درخت یک نماد ساخت؛ نماد خانواده، وطن، باورها و عقاید این شاعر معاصر. در همان نشست سال 2012، شاعر ارغوان درباره وابستگی‌اش به این درخت گفت: «این درخت ارغوان با بچه‌های من قد کشید و بزرگ شد. من به‌خود درخت واقعا دلبستگی پیدا کردم و در آن سالی که از خانه و زندگی جدا و دور بودم، یاد این درخت همیشه با من بود و به یک سمبل برای همه‌‌چیز تبدیل شد؛ به سمبلی برای زن و بچه، زندگی خصوصی، آرزوها و آرمان‌ها و تصورات و ایده‌هایی که آدم برای جهان و انسان دارد».

#سایه #هوشنگابتهاج #هوشنگ_ابتهاج #ارغوان_شاخه_همخون_جدا_مانده_من #شعرنو #دکلمه_احساسی #نقاشیخط #بداهه_نگاری #معلی_نویسان #معلی #ماژیک

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ارغوان ابتهاج بداهه نگاری -جعفر ناصری زاده jnaseri.ir jafar naserizade

۰ لایک
۰ نظر

ارغوان ، درخت خشکی که جوانه زد
ماجرای درخت ارغوان خانه سایه به دهه 30برمی‌گردد؛ به زمانی که این شاعر خانه‌ای را در خیابان کوشک تهران خریداری کرد. در حیاط این خانه یک تنه خشک‌شده درخت ارغوان وجود داشت که همان زمان برخی از دوستان این شاعر معاصر پیشنهاد کردند آن را قطع کرده و از فضای آن برای کاشت گیاهان دیگری استفاده کند. اما ابتهاج این کار را نکرد. برعکس با تمام عشق و محبت خود به این درخت خشکیده رسیدگی کرد تا جایی که سرانجام ارغوان دوباره جان گرفت و سبز شد. استاد ابتهاج در سال 2012 و هنگامی که می‌خواست شعر ارغوان را در دانشگاه «یو‌سی‌ال‌ای» لس‌آنجس بخواند، درباره ماجرای این درخت گفت: «در خانه‌ای که داشتم، یک کنده‌ای از زیر خاک درآمده بود که قطر کنده زیاد بود و به‌نظر می‌رسید که این درخت باید 500، 400، 300سال عمر داشته باشد که یا پوسیده شده یا آن را بریده‌اند. بعد از چند هفته از دور این کنده یک پاجوش‌های نازک سبز روشن بیرون زد و من سعی کردم در مدت بنایی نگذارم آنجا آهک و آجر بریزد. در نهایت این پاجوش‌ها هر کدام به یک تنه ضخیم درخت تبدیل شدند!».
اما آن تنه خشکیده درخت که بعدها تبدیل به درختی تنومند شد، برای شاعر قصه ما فقط یک درخت نبود. عشق باغبانانه سایه به ارغوان از این درخت یک نماد ساخت؛ نماد خانواده، وطن، باورها و عقاید این شاعر معاصر. در همان نشست سال 2012، شاعر ارغوان درباره وابستگی‌اش به این درخت گفت: «این درخت ارغوان با بچه‌های من قد کشید و بزرگ شد. من به‌خود درخت واقعا دلبستگی پیدا کردم و در آن سالی که از خانه و زندگی جدا و دور بودم، یاد این درخت همیشه با من بود و به یک سمبل برای همه‌‌چیز تبدیل شد؛ به سمبلی برای زن و بچه، زندگی خصوصی، آرزوها و آرمان‌ها و تصورات و ایده‌هایی که آدم برای جهان و انسان دارد».

#سایه #هوشنگابتهاج #هوشنگ_ابتهاج #ارغوان_شاخه_همخون_جدا_مانده_من #شعرنو #دکلمه_احساسی #نقاشیخط #بداهه_نگاری #معلی_نویسان #معلی #ماژیک

موسیقی و هنر