سکانس های ترسناک فیلم هیس
سکانس های ترسناک فیلم هیس:هیس یا سکوت فیلم بسیار ساکت و کمحرفی است. یعنی برخلاف انتظارتان قاتل از آن کسانی نیست که با وراجی کردن روی اعصاب قربانیاش برود و قربانی هم نمیتواند حرف بزند. از همین رو تمرکز اصلی فیلمساز این بوده تا تماشاگر را از طریق حقهها و ضدحقههای پرتعداد شکارچی و قربانی درگیر فیلمش نگه دارد و او این کار را با رها کردنِ کاراکترهایش برای کنار آمدن با وضعیتشان انجام میدهد. بهطوری که مثلا 40 دقیقهی اواسط فیلم کلا به تلاش مدی برای پرت کردن حواس قاتل و فرار خلاصه میشود که شامل هیچ دیالوگی نمیشود.
اما فیلمسازمان که فوت و فن ژانر را مثل کف دستش بلد است، در این مدت با غافلگیریهای متعددی قهرمانش را آنقدر در منگنه قرار میدهد که در پایانبندی فیلم در حالی که قلبتان به دهانتان آمده، داد و فریادتان از شدت هیجان و تنش بلند میشود. هیس تمام اینها را در حالی انجام میدهد که امکان ندارد قبلا تمام عناصر تشکیلدهندهاش را ندیده باشید و این چیزی است که آن را در عین تکراریبودن به تجربهای غیرمنتظره تبدیل میکند.
مثل نویسندهای که فکر میکند امشب هم مثل شبهای گذشته میگذرد، اما به محض اینکه سرش را برمیگرداند با قاتل نقابداری در پشت پنجره روبهرو میشود و همانجا اطمینان پیدا میکند که زنده یا مرده، امشب را فراموش نخواهد کرد. ما نیز این فیلم را به این زودیها فراموش نخواهیم کرد.
نظرات