در حال بارگذاری ویدیو ...

لیا و یونا اونی ببخش خیلی خوب بود اصکی رفتم

방탕
방탕

و شروع کرد به بوسیدنش اما ات به ادامه این بوسه پایان داد تهیونگ که مست شده بودو سوالی به ات نگاه میکرد رو به تهیونگ گفت تهیونگا من نمیتم نه اینکه دوست ندارما ولی جنی تهیونگ که با اومدن اسم جنی دستش را عصبی درون موهایش برد و این باعث شد ات ادامه حرفش بخوره و به سمت تهیونگ که تو خودش میپچید رفت و رو زانوش نشست و نگاش کرد تهیونگ روش بردگردوند که ات با بغضی که صدایش را خش دار کرده بود گفت تهیونگ نگام وگرنه هیچوقت منو نمیبینی فهمیدی وپس از این جمله گردن تهیونگ باشدت فجیحی بالا امد در چشمان بنفش دختره آرزو هایش زل زد و گفت فامیلی اون دختر میدونی چی بود بغض درون صدایش به هق هق تبدیل شد و بریده برده گفت: پ..ا..ر..ک تهیونگ از قضاوت عجولانه عشق زندگیش پوزخندی زد و رو به او گفت منو نگاه کن ات .من گفتم عاشق دختری به نام جنی ام نه اینکه فامیلیش گفته باشم یادته وقتی خواننده بودی اسم مستعارت چی بود و پس از این حرف قطره اشکی از چشمانش بر روی دست جنی(نام مستعار ات) افتاد
جنی که بی مهابا به حال تنها عشقش فکر میکرد او را بغل کرد و آرامش را به او هدیه داد جنی پس از بیرون اومدن از آغوشش از او پرسید کی عاشقم شدی ؟
☆فلش بک به ۷ سال پیش☆
جنی:اوپا باز مزخرف نشو.کوکی:اوهووو مواظب باش برات بد تموم میشه ها جنی: خب بشه
بعد از ۵ دقیقه
نامجون:کوکی کجا بودی؟ کوکی:ببخشید سونبه تهیونگ از حسادتی که به صمیمیت عشقش با بهترین رفیق سخت آزرده بود نیشخندی به صورت کوکی میزند ومیگوید:خب داشتی دوست دخترت لاس میزدی چرا خجالت میکشی. کوکی که باتعجب به او زل زد سخت آزرده شد و یقه تهیونگ را گرفت
خمارییییییییی

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

لیا و یونا اونی ببخش خیلی خوب بود اصکی رفتم

۶ لایک
۱ نظر

و شروع کرد به بوسیدنش اما ات به ادامه این بوسه پایان داد تهیونگ که مست شده بودو سوالی به ات نگاه میکرد رو به تهیونگ گفت تهیونگا من نمیتم نه اینکه دوست ندارما ولی جنی تهیونگ که با اومدن اسم جنی دستش را عصبی درون موهایش برد و این باعث شد ات ادامه حرفش بخوره و به سمت تهیونگ که تو خودش میپچید رفت و رو زانوش نشست و نگاش کرد تهیونگ روش بردگردوند که ات با بغضی که صدایش را خش دار کرده بود گفت تهیونگ نگام وگرنه هیچوقت منو نمیبینی فهمیدی وپس از این جمله گردن تهیونگ باشدت فجیحی بالا امد در چشمان بنفش دختره آرزو هایش زل زد و گفت فامیلی اون دختر میدونی چی بود بغض درون صدایش به هق هق تبدیل شد و بریده برده گفت: پ..ا..ر..ک تهیونگ از قضاوت عجولانه عشق زندگیش پوزخندی زد و رو به او گفت منو نگاه کن ات .من گفتم عاشق دختری به نام جنی ام نه اینکه فامیلیش گفته باشم یادته وقتی خواننده بودی اسم مستعارت چی بود و پس از این حرف قطره اشکی از چشمانش بر روی دست جنی(نام مستعار ات) افتاد
جنی که بی مهابا به حال تنها عشقش فکر میکرد او را بغل کرد و آرامش را به او هدیه داد جنی پس از بیرون اومدن از آغوشش از او پرسید کی عاشقم شدی ؟
☆فلش بک به ۷ سال پیش☆
جنی:اوپا باز مزخرف نشو.کوکی:اوهووو مواظب باش برات بد تموم میشه ها جنی: خب بشه
بعد از ۵ دقیقه
نامجون:کوکی کجا بودی؟ کوکی:ببخشید سونبه تهیونگ از حسادتی که به صمیمیت عشقش با بهترین رفیق سخت آزرده بود نیشخندی به صورت کوکی میزند ومیگوید:خب داشتی دوست دخترت لاس میزدی چرا خجالت میکشی. کوکی که باتعجب به او زل زد سخت آزرده شد و یقه تهیونگ را گرفت
خمارییییییییی