جک خندان *بخش بیست و نهم * اولش فک کردم دو سه تا پارت میشه :|||
ایساک درد سوزناکی حس میکرد وقتی که اون هیولای تک رنگ ناخن های بی جونشو روی سینه ی ایساک میکشید. ایساک اون لحظه تونست حس قربانی هاشو درک کنه. جک اول روده ی ایساک رو کشید بیرون، مثل کشیدن پارچه های رنگارنگ جادویی از توی جیبت(یه نمونه شعبده بازی) بعد از قطع کردن طول معده شروع کردن به دمیدن هوا داخل عضو یکبار دمید و بعد به شکل دیگری در اومد. فریاد زد :
((من میتونم زرافه بسازم))!(درازی معده رو شباهت داد به زرافه)
ایساک هنوزم توی درد وشوک بود
شعبده بازی بعدی جک برداشتن کلیه ها بود.
اون دستشو تا ته شکم ایساک کردو کلیشو بیرون کشید توی دستش گرفت بهش نگاهی کرد...شونه هاشو بالا انداخت و گفت:
((کلیه ها جدا تو راست کار من نیستن))
جک خندان متوجه شد که ایساک داره توی مرگ فرو میره
((خسته شدی؟چرا ما که تازه داریم به مرحله اخرش میرسیم!!))
جک اینو گفت و بعد از توی استین هاش یه سرنگ ادرنالین دراود
((این باعث میشه که بترکیییی!!))
نظرات