در حال بارگذاری ویدیو ...

خاطرات یک دختر فوتبالی قسمت سوم

◇hwagae markett◇
◇hwagae markett◇

راستشو بخواین،من از دختر بودنم متنفرم
زندگی ما خیلی نسبت به پسرا تبعیض داره میدونین که
ورزشگاه ممنوعه خوندن ممنوعه حتی راحت بیرون رفتن هم ممنوعه
زندگی من از همتون بد تره
میخوام بگم که...من آسم دارم.اونم از نوع شدیدش که تا ابد می مونه.
نمیتونم خیلی بخندم یا نفس عمیق بکشم چون حمله آسم بهم دست میده
نمیتونم بدون ماسک مخصوص تو خیابونای تهران قدم بزنم چون وضع ریه هام خیلی بد میشه
میتونم بگم شما خیلی خوشبختین
ولی خب،در مقایسه با خواهرم منم خوشبختم.
چی گفتم؟آها خب قراره تابستونا برم نوشهر کرج زندگی کنم که هوای آلوده تهران به شش هام آسیب نزنه.
نمیخوام.نمیتونم در مورد خواهرم حرف بزنم.

نظرات (۷)

Loading...

توضیحات

خاطرات یک دختر فوتبالی قسمت سوم

۹ لایک
۷ نظر

راستشو بخواین،من از دختر بودنم متنفرم
زندگی ما خیلی نسبت به پسرا تبعیض داره میدونین که
ورزشگاه ممنوعه خوندن ممنوعه حتی راحت بیرون رفتن هم ممنوعه
زندگی من از همتون بد تره
میخوام بگم که...من آسم دارم.اونم از نوع شدیدش که تا ابد می مونه.
نمیتونم خیلی بخندم یا نفس عمیق بکشم چون حمله آسم بهم دست میده
نمیتونم بدون ماسک مخصوص تو خیابونای تهران قدم بزنم چون وضع ریه هام خیلی بد میشه
میتونم بگم شما خیلی خوشبختین
ولی خب،در مقایسه با خواهرم منم خوشبختم.
چی گفتم؟آها خب قراره تابستونا برم نوشهر کرج زندگی کنم که هوای آلوده تهران به شش هام آسیب نزنه.
نمیخوام.نمیتونم در مورد خواهرم حرف بزنم.