در حال بارگذاری ویدیو ...

خاطِرـه مَن ✌️ مُسابِقِه خَندانَندِه بَــرتَـر ❤️

۸ نظر گزارش تخلف
|- THE_S∆HEL  -| سـیروان خسـروی ❤️
|- THE_S∆HEL -| سـیروان خسـروی ❤️

بنده دو تا خاطره دارمـ..یکیش این پایینه و یکیش داخل ویدیو..لطفاااا بهم رأی بدید :گریههه:
کل شور و حال مدرسه اینه که زنگای آخرو بپیچونی و بری تو خیابونا..مامـ کع عـشق پیچوندن.حالا بگذریم که دوتا دوتا از مدرسه میزدیم بیرونو تو خیابونا ول ول میچرخیدیم..از کنار همم تو خیابون رد میشدیم و یه چشمک میزدیم و رد میشدیم..اصا انگااار ن انگااار همو میشناسیم.توی مرکز خرید به هم دیگه میپیوستیم و قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود میشدیم :| انگار رفتیم اردو..
حالا تو یکی از این موارد منو دو تا از دوستام خاستیم یکی از مغازه دارا رو سرکار بذاریم..مغازه داره هم یه پسر دماغ عملی و لب های پروتزی و ابرو های ناناس..که جای خاهرمو داشت خدایی..
وارد مغازه شدیم..اول کل خریدامونو کردیم ( لوازم آرایش) بعدش من بهش گفتم:ببخشید اقا یه سوالی داشتم..
اونم با نیییییش باز گفت بفرمایید(فکر کرد میخوام چ پیشنهادی بش بدم)
گفتم:ببخشید اقا شما چیزی مصرف میکنید؟؟ والا ذکریای راضی هم گفته بخورید و بیاشامید ولی دیگع ضایع نکنید..
اینو گفتیم و با خنده در رفتیمـ D: تو مرکز راه میرفتیمو پشت سرمونو نگا میکردیم کع دنبالمون نیاد :|
حالا هر روز از جلوی مغازش با یه لبخند رد میشدیم اونم قرمز میشود :| و هیچکاری نمیکرد
حالا از این قضیه چند هفته ای گذشت و ما باز هم با فکرای شوم و جدید وارد مغازش شدیم..
از این ور به اون ور میچرخیدیم که اومد سمتمون
خاهر بهنام (مغازه داره): خوش اومدید کمکی از دستم بر میاد؟
دوستم گفت: ببخشید من یه رژ میخواستمـ
من: رژ برای کی میخوای تری؟؟
تری: برا دختر خالم بهنام..اوااا نههه بهناااز..تازه لباشو پروتز کرده میخوام کادو ببرم براش
من: حالا فکر کن یه پسر لباشو پروتز کنه دماغش عمل اه اه حالم بهم خورد
بهنام رژهاشو جلوی ما چید و گفت هرکدومو میخواید انتخاب کنید..
تری گفت:اقا بهناااز اخ ببخشید اقا بهنام رنگی مورد نظرم نیست شما یه پیشنهادی بدید
بهنام شروع کرد به نشون دادن رژ هاشو تعریف کردن از مارکاش.
تری کع خسته شده بود گفت: ببخشید اقا بهنام از همون رژی کع خودتون زدید به من بدید اینا زشتن..
از خنده رو بر کرده بودم.. و الفرااااار...
#دوستتون_دارم❤️
#ساحل
http://www.namasha.com/v/gn7h3kpn

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

خاطِرـه مَن ✌️ مُسابِقِه خَندانَندِه بَــرتَـر ❤️

۲۵ لایک
۸ نظر

بنده دو تا خاطره دارمـ..یکیش این پایینه و یکیش داخل ویدیو..لطفاااا بهم رأی بدید :گریههه:
کل شور و حال مدرسه اینه که زنگای آخرو بپیچونی و بری تو خیابونا..مامـ کع عـشق پیچوندن.حالا بگذریم که دوتا دوتا از مدرسه میزدیم بیرونو تو خیابونا ول ول میچرخیدیم..از کنار همم تو خیابون رد میشدیم و یه چشمک میزدیم و رد میشدیم..اصا انگااار ن انگااار همو میشناسیم.توی مرکز خرید به هم دیگه میپیوستیم و قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود میشدیم :| انگار رفتیم اردو..
حالا تو یکی از این موارد منو دو تا از دوستام خاستیم یکی از مغازه دارا رو سرکار بذاریم..مغازه داره هم یه پسر دماغ عملی و لب های پروتزی و ابرو های ناناس..که جای خاهرمو داشت خدایی..
وارد مغازه شدیم..اول کل خریدامونو کردیم ( لوازم آرایش) بعدش من بهش گفتم:ببخشید اقا یه سوالی داشتم..
اونم با نیییییش باز گفت بفرمایید(فکر کرد میخوام چ پیشنهادی بش بدم)
گفتم:ببخشید اقا شما چیزی مصرف میکنید؟؟ والا ذکریای راضی هم گفته بخورید و بیاشامید ولی دیگع ضایع نکنید..
اینو گفتیم و با خنده در رفتیمـ D: تو مرکز راه میرفتیمو پشت سرمونو نگا میکردیم کع دنبالمون نیاد :|
حالا هر روز از جلوی مغازش با یه لبخند رد میشدیم اونم قرمز میشود :| و هیچکاری نمیکرد
حالا از این قضیه چند هفته ای گذشت و ما باز هم با فکرای شوم و جدید وارد مغازش شدیم..
از این ور به اون ور میچرخیدیم که اومد سمتمون
خاهر بهنام (مغازه داره): خوش اومدید کمکی از دستم بر میاد؟
دوستم گفت: ببخشید من یه رژ میخواستمـ
من: رژ برای کی میخوای تری؟؟
تری: برا دختر خالم بهنام..اوااا نههه بهناااز..تازه لباشو پروتز کرده میخوام کادو ببرم براش
من: حالا فکر کن یه پسر لباشو پروتز کنه دماغش عمل اه اه حالم بهم خورد
بهنام رژهاشو جلوی ما چید و گفت هرکدومو میخواید انتخاب کنید..
تری گفت:اقا بهناااز اخ ببخشید اقا بهنام رنگی مورد نظرم نیست شما یه پیشنهادی بدید
بهنام شروع کرد به نشون دادن رژ هاشو تعریف کردن از مارکاش.
تری کع خسته شده بود گفت: ببخشید اقا بهنام از همون رژی کع خودتون زدید به من بدید اینا زشتن..
از خنده رو بر کرده بودم.. و الفرااااار...
#دوستتون_دارم❤️
#ساحل
http://www.namasha.com/v/gn7h3kpn

سرگرمی و طنز