خاک و خون بسته اگرچه لبم را - حسین عینی فرد
خاک و خون بسته اگرچه لبم را
بشنو قصه ی تاب و تبم را
به خدا سنگ جفا به سرم خورد
تا که گفتم به علی نسبم را
همچون عموی خود شیر دلاورم
من زاده ی عقیل شمشیر حیدرم
خاک و خون بسته اگرچه لبم را
بشنو قصه ی تاب و تبم را
به خدا سنگ جفا به سرم خورد
تا که گفتم به علی نسبم را
همچون عموی خود شیر دلاورم
من زاده ی عقیل شمشیر حیدرم
نظرات