در حال بارگذاری ویدیو ...

قسمتی از سریال آواز سودونگ *شاهزاده خانمی که بخاطر عشقش زمین شخم میزنه و سبد می بافه*

۶ نظر گزارش تخلف
(^_^ JHJ Iranian Fan ^_^)
(^_^ JHJ Iranian Fan ^_^)

من عاشق این سریالم. فکر کنم تا حالا یه پنجاه باری اینو گفتم!

توی مصاحبه ای که امروز از جو هیون جه عزیزم گذاشتم درباره این سریال گفت که چقدر موقع بازیش سختی کشیده و عوامل اون سریال میگفتن انگار برده هایی هستن که دارن تو یه اردوگاه کار میکنن. یعنی برای فیلمبرداری اون سریال خیلی شرایط سختی رو تجربه کردن.
جو هیون جه هم گفته بوده سر ضبط این سریال یه بار که با بازیگر خانم نقش مقابلش سوار اسب بودن با هم زمین میخورن و شونه اش آسیب میبینه اما انقدر فیلمبرداری فشرده بوده که با همون شونه مجروح و با دردی که داشته فیلمبرداری رو ادامه میدن. همینطور گفته بوده تو مدتی که مشغول بازی تو این سریال بوده دو بار بخاطرخستگی و کمبود خواب تصادف کرده. خلاصه خیلی بهش سخت گذشته اما همیشه اون سریال خاطره انگیز ترین سریالشه. جوری که حتی قبل از رفتن به سربازی، وقتی ازش میپرسن جایی هست که قبل از سربازی دوست داشته باشی بهش سر بزنی؟ گفته بود دوست دارم برم و تو لوکیشن هایی که سریال سودونگ رو فیلمبرداری کردیم قدم بزنم.

تو این قسمت از سریال خیلی دلم برای سانهوا میسوزه. سانهوا شاهزاده خانم شیلاست که قصر رو رها میکنه تا در کنار سودونگ باشه اما سودونگ میخواد هرطور هست سانهوا رو برگردونه به قصر. برای همین سانهوا رو با سختی های زندگی مردم عادی روبرو میکنه تا سانهوا از تصمیمش برای بودن کنار سودونگ منصرف بشه. اما سانهوا عاشق تر از اونه که با این سختی ها جا بزنه.
خیلی این قسمت های سریال رو دوست دارم. هرچند موقع دیدنش دلم میخواد سودونگ رو بزنمش که انقدر شاهزاده خانم طفلکی رو اذیت میکنه.
حالا این کارهای سختی که بهش میده به کنار، دریغ از یه رویِ خوش :(

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

قسمتی از سریال آواز سودونگ *شاهزاده خانمی که بخاطر عشقش زمین شخم میزنه و سبد می بافه*

۱۰ لایک
۶ نظر

من عاشق این سریالم. فکر کنم تا حالا یه پنجاه باری اینو گفتم!

توی مصاحبه ای که امروز از جو هیون جه عزیزم گذاشتم درباره این سریال گفت که چقدر موقع بازیش سختی کشیده و عوامل اون سریال میگفتن انگار برده هایی هستن که دارن تو یه اردوگاه کار میکنن. یعنی برای فیلمبرداری اون سریال خیلی شرایط سختی رو تجربه کردن.
جو هیون جه هم گفته بوده سر ضبط این سریال یه بار که با بازیگر خانم نقش مقابلش سوار اسب بودن با هم زمین میخورن و شونه اش آسیب میبینه اما انقدر فیلمبرداری فشرده بوده که با همون شونه مجروح و با دردی که داشته فیلمبرداری رو ادامه میدن. همینطور گفته بوده تو مدتی که مشغول بازی تو این سریال بوده دو بار بخاطرخستگی و کمبود خواب تصادف کرده. خلاصه خیلی بهش سخت گذشته اما همیشه اون سریال خاطره انگیز ترین سریالشه. جوری که حتی قبل از رفتن به سربازی، وقتی ازش میپرسن جایی هست که قبل از سربازی دوست داشته باشی بهش سر بزنی؟ گفته بود دوست دارم برم و تو لوکیشن هایی که سریال سودونگ رو فیلمبرداری کردیم قدم بزنم.

تو این قسمت از سریال خیلی دلم برای سانهوا میسوزه. سانهوا شاهزاده خانم شیلاست که قصر رو رها میکنه تا در کنار سودونگ باشه اما سودونگ میخواد هرطور هست سانهوا رو برگردونه به قصر. برای همین سانهوا رو با سختی های زندگی مردم عادی روبرو میکنه تا سانهوا از تصمیمش برای بودن کنار سودونگ منصرف بشه. اما سانهوا عاشق تر از اونه که با این سختی ها جا بزنه.
خیلی این قسمت های سریال رو دوست دارم. هرچند موقع دیدنش دلم میخواد سودونگ رو بزنمش که انقدر شاهزاده خانم طفلکی رو اذیت میکنه.
حالا این کارهای سختی که بهش میده به کنار، دریغ از یه رویِ خوش :(