در حال بارگذاری ویدیو ...

خائن کشی، بازگشت گوزن ها به سرب

Navid Jafari
Navid Jafari

نوید جعفری در یادداشتی برای فیلم خائن کشی آخرین ساخته مسعود کیمیایی نوشته است: خائن کشی با تمام ضعف هایی که در روایت دارد را باید در سینما دید تا متوجه تفاوت هایش با جریان امروز سینمای ایران شد.

مهدی، شاهرخ و سهراب بانک ملی ایران را سرقت می‌کنند تا با پول آن به بقای دولت مصدق، که قطره‌ای نفت نمی‌تواند بفروشد، کمک کنند. سرقت موفقیت‌آمیز است اما در میانه راه بخشی از پول‌ها گم می‌شود و خیانت شکل می گیرد.

از نسل نخست فیلمسازان موج نو ، کیمیایی تنها حاضر جشنواره چهلم فجر است، فیلمسازی که در دهه ۶۰ و ۷۰ اکران فیلمهایش در سینما و جشنواره به شلوغی می انجامید و تنها فیلمسازی بود که در زمان نوشته شدن نامش بر پرده سالن با صدای کف و سوت منفجر می شد.

کیمیایی همچنان در جهان خودش فیلم می سازد و همچنان طرفدارانی دارد که فارغ از نظرات فنی و سینمایی دلبسته سینمای او هستند.

آخرین ساخته مسعود کیمیایی گامی روبه جلو به نسبت ساخته های متاخر این فیلمساز با تجربه است.

اگر در خصوص مشکلات فیلمنامه و داستان در ساخته های گذشته او سخن بسیار است «خائن کشی» در داستان کمتر دچار آشفتگی های قبلی است، گویی علاقه کیمیایی به روایت تاریخی و وامداری او از رمان خودش «جسدهای شیشه ای» این بار توانسته گلیم فیلم را از آب بیرون بکشد.

در تمامی مطالب چاپ شده در مورد داستان فیلم ردی از مهدی بلیغ به چشم می خورد، موضوعی که در فیلم به جز نام مهدی برای شخصیت امیر آقایی نیست و اصولا مشخص نیست این مهدی آیا گذشته بلیغ است یا نه که با توجه به پایان بندی فیلم بعید میدانم چنین شباهتی وجود داشته باشد.

خیانت ، رفاقت ، سیاست و جهان فردی به عنوان اصلی ترین مولفه های روایت در آثار کیمیایی در اینجا هم حضور دارد و تنها روش مواجهه با آثار جدید کیمیایی می‌تواند این باشد که فیلم‌های او را با دنیای فیلم‌های خودش مقایسه کنیم و به دنبال دریافت الگو‌ها و عناصر آثار روز اجتماعی در فیلم هایش نگردیم.
یادداشت کامل در پیام خبر
https://payamekhabar.ir/175294

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

خائن کشی، بازگشت گوزن ها به سرب

۳ لایک
۰ نظر

نوید جعفری در یادداشتی برای فیلم خائن کشی آخرین ساخته مسعود کیمیایی نوشته است: خائن کشی با تمام ضعف هایی که در روایت دارد را باید در سینما دید تا متوجه تفاوت هایش با جریان امروز سینمای ایران شد.

مهدی، شاهرخ و سهراب بانک ملی ایران را سرقت می‌کنند تا با پول آن به بقای دولت مصدق، که قطره‌ای نفت نمی‌تواند بفروشد، کمک کنند. سرقت موفقیت‌آمیز است اما در میانه راه بخشی از پول‌ها گم می‌شود و خیانت شکل می گیرد.

از نسل نخست فیلمسازان موج نو ، کیمیایی تنها حاضر جشنواره چهلم فجر است، فیلمسازی که در دهه ۶۰ و ۷۰ اکران فیلمهایش در سینما و جشنواره به شلوغی می انجامید و تنها فیلمسازی بود که در زمان نوشته شدن نامش بر پرده سالن با صدای کف و سوت منفجر می شد.

کیمیایی همچنان در جهان خودش فیلم می سازد و همچنان طرفدارانی دارد که فارغ از نظرات فنی و سینمایی دلبسته سینمای او هستند.

آخرین ساخته مسعود کیمیایی گامی روبه جلو به نسبت ساخته های متاخر این فیلمساز با تجربه است.

اگر در خصوص مشکلات فیلمنامه و داستان در ساخته های گذشته او سخن بسیار است «خائن کشی» در داستان کمتر دچار آشفتگی های قبلی است، گویی علاقه کیمیایی به روایت تاریخی و وامداری او از رمان خودش «جسدهای شیشه ای» این بار توانسته گلیم فیلم را از آب بیرون بکشد.

در تمامی مطالب چاپ شده در مورد داستان فیلم ردی از مهدی بلیغ به چشم می خورد، موضوعی که در فیلم به جز نام مهدی برای شخصیت امیر آقایی نیست و اصولا مشخص نیست این مهدی آیا گذشته بلیغ است یا نه که با توجه به پایان بندی فیلم بعید میدانم چنین شباهتی وجود داشته باشد.

خیانت ، رفاقت ، سیاست و جهان فردی به عنوان اصلی ترین مولفه های روایت در آثار کیمیایی در اینجا هم حضور دارد و تنها روش مواجهه با آثار جدید کیمیایی می‌تواند این باشد که فیلم‌های او را با دنیای فیلم‌های خودش مقایسه کنیم و به دنبال دریافت الگو‌ها و عناصر آثار روز اجتماعی در فیلم هایش نگردیم.
یادداشت کامل در پیام خبر
https://payamekhabar.ir/175294