علت مرگ: نامعلوم فیلمِ نامعلومی از علی زرنگار است که با تمامیت‌خواهیِ دراماتیک هم نمی‌تواند جنگلی که بر اجتماع و قانون‌اش ترجیح می‌دهد را با شیبِ ملایم به خوردِ بیننده دهد. سوالی که پس از تماشای این فیلم برای من بوجود آمد، این بود که: هنر چه نسبتی با قانون دارد؟ در همین ابتدا باید این نکته را متذکر شوم که هنری که نتواند مروّجِ قانون و بهره‌گیریِ اجتماع از یک فُرمِ منطقی باشد، از نظرِ من کوچکترین ارزشی ندارد. ما در حال نمایش نقطه ضعف‌هایی از قانون و مجریانِ قانونیِ آن هستیم که خصومتِ شخصی داشتن در آن را به اَنباشتِ دراماتیکِ قصّه‌ی خود افزوده‌ایم. این انباشت شاملِ نمایش زوجی در فیلم می‌شود که دلیلِ منطقیِ آنها برای رفتن از مملکتِ خویش مشخص نمی‌شود، همچنین شاملِ مردی می‌شود که گویی نماینده‌ی جمعی است که از قانون زخم خورده‌اند و کارگردان در فیلم آن را جوری برایمان دراماتیک کرده که گویی تا زندان نرفته باشی نمی‌توانی درک کنی مجریانِ قانون چگونه به تو زور می‌گویند؟ «علت مرگ: نامعلوم» هم نامِ حساسیت برانگیزی دارد و هم موضوعِ حساسی: با جنازه‌ای که 20 بسته دلار در جلیقه‌اش قاچاق کرده باید چکار کنیم؟ این بازی‌ها هم که او را اشتباه گرفته‌ایم و سکانس پایانی فیلم ضربه‌ای ایجاد نمی‌کند چرا که از کجا معلوم افراد دیگر دروغی برای کسب منفعت سر هم نکرده باشند!؟ و...
متن کامل را از لینک زیر بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25759