در حال بارگذاری ویدیو ...

نهج البلاغه خوانی - 262 (پارت دوم)

۰ نظر گزارش تخلف
Li In Suk - #طوفان_الاقصی * زن ، عفت ، افتخار - مرد ، عزت ، اقتدار*

ادامه خطبه 1 :
2. دین و شناخت خدا :
سر آغاز دین، خداشناسى است،
و کمال شناخت خدا، باور داشتن او،
و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگى اوست
و کمال توحید (شهادت بر یگانگى خدا) ، اخلاص،
و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتى نشان مى دهد که غیر از موصوف است ، و هر موصوفى گواهى مى دهد که غیر از صفت است،
پس کسى که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزى نزدیک کرده،
و با نزدیک کردن خدا به چیزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است.
و کسى که خدا را نشناسد ، به سوى او اشاره مى کند و هر کس به سوى خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورده.
و آن کس که بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگرى پنداشته است،
و کسى که بپرسد «خدا بر روى چه چیزى قرار دارد» ، به تحقیق جایى را خالى از او در نظر گرفته است، در صورتى که خدا همواره بوده، و از چیزى به وجود نیامده است.
با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد.
انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله،
بیناست حتّى در آن هنگام که پدیده اى وجود نداشت،
یگانه و تنهاست، زیرا کسى نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت کند.


ادامه دارد ....


https://www.namasha.com/v/c2p81GEP
https://www.namasha.com/v/2Tj5v2hH

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

نهج البلاغه خوانی - 262 (پارت دوم)

۶ لایک
۰ نظر

ادامه خطبه 1 :
2. دین و شناخت خدا :
سر آغاز دین، خداشناسى است،
و کمال شناخت خدا، باور داشتن او،
و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگى اوست
و کمال توحید (شهادت بر یگانگى خدا) ، اخلاص،
و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتى نشان مى دهد که غیر از موصوف است ، و هر موصوفى گواهى مى دهد که غیر از صفت است،
پس کسى که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزى نزدیک کرده،
و با نزدیک کردن خدا به چیزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است.
و کسى که خدا را نشناسد ، به سوى او اشاره مى کند و هر کس به سوى خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورده.
و آن کس که بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگرى پنداشته است،
و کسى که بپرسد «خدا بر روى چه چیزى قرار دارد» ، به تحقیق جایى را خالى از او در نظر گرفته است، در صورتى که خدا همواره بوده، و از چیزى به وجود نیامده است.
با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد.
انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله،
بیناست حتّى در آن هنگام که پدیده اى وجود نداشت،
یگانه و تنهاست، زیرا کسى نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت کند.


ادامه دارد ....


https://www.namasha.com/v/c2p81GEP
https://www.namasha.com/v/2Tj5v2hH

مذهبی