در حال بارگذاری ویدیو ...

روضه ی بی نظیر مهدی رعنایی

۰ نظر
گزارش تخلف
لواء الزینب (س)
لواء الزینب (س)

ما دسته دسته جزو غلامان زینبیم
تا روز حشر گوش به فرمان زینبیم

گر مهر شیعه گی زده حق بر جبین ما
این است علتش که مسلمان زینبیم

چشم طمع به سفره دنیا ندوختیم
چون کاسه لیس سفره ی احسان زینبیم

وقتی که او مفسر آیات می شود
شاگردهای مکتب قرآن زینبیم

دنیا مجال دم زدن از شأن او نبود
پس در بهشت نیز ثناخوان زینبیم

سوگند بر حلاوت چای ابو علی
ایام اربعین همه مهمان زینبیم

پای حسین ، جان و جوانی گذاشتیم
چون پیروان خط جوانان زینبیم

باید فروخت ناز به جنت چرا که ما
گرد و غبار قالی ایوان زینبیم

این چشم های خشک اگر آب می دهند
مدیون اشک دیده ی گریان زینبیم

حتی شب ولادت با سر سعادتش
گریان حال شام غریبان زینبیم

نشنیده اید قول تشق الجیوب را
دیوانه ایم و پاره گریبان زینبیم

یک یاحسین گفت و مسخر شدند خلق
مدهوش آن طنین حسین جان زینبیم

‌‍آماده باش آمده از پادگان عشق
سربازهای جمعه ی گردان زینبیم

گفتند ازچه خلق پریشانتان شدند؟
گفتیم چون مدام پریشان زینبیم

گفتند رد خون به سرو رویتان ز چیست؟
گفتیم زخم خورده ی طوفان زینبیم

ازسهم الارث خویش به ماسوز و اشک داد
میراث دار سینه ی سوزان زینبیم

ما زرخرید گوشه ی چشم کسی شدیم
سائل بگو که برده ی سلطان زینبیم

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

روضه ی بی نظیر مهدی رعنایی

۱ لایک
۰ نظر

ما دسته دسته جزو غلامان زینبیم
تا روز حشر گوش به فرمان زینبیم

گر مهر شیعه گی زده حق بر جبین ما
این است علتش که مسلمان زینبیم

چشم طمع به سفره دنیا ندوختیم
چون کاسه لیس سفره ی احسان زینبیم

وقتی که او مفسر آیات می شود
شاگردهای مکتب قرآن زینبیم

دنیا مجال دم زدن از شأن او نبود
پس در بهشت نیز ثناخوان زینبیم

سوگند بر حلاوت چای ابو علی
ایام اربعین همه مهمان زینبیم

پای حسین ، جان و جوانی گذاشتیم
چون پیروان خط جوانان زینبیم

باید فروخت ناز به جنت چرا که ما
گرد و غبار قالی ایوان زینبیم

این چشم های خشک اگر آب می دهند
مدیون اشک دیده ی گریان زینبیم

حتی شب ولادت با سر سعادتش
گریان حال شام غریبان زینبیم

نشنیده اید قول تشق الجیوب را
دیوانه ایم و پاره گریبان زینبیم

یک یاحسین گفت و مسخر شدند خلق
مدهوش آن طنین حسین جان زینبیم

‌‍آماده باش آمده از پادگان عشق
سربازهای جمعه ی گردان زینبیم

گفتند ازچه خلق پریشانتان شدند؟
گفتیم چون مدام پریشان زینبیم

گفتند رد خون به سرو رویتان ز چیست؟
گفتیم زخم خورده ی طوفان زینبیم

ازسهم الارث خویش به ماسوز و اشک داد
میراث دار سینه ی سوزان زینبیم

ما زرخرید گوشه ی چشم کسی شدیم
سائل بگو که برده ی سلطان زینبیم

مذهبی