در حال بارگذاری ویدیو ...

چخبرا....من نبودم مثه که خوش گذشته

۶۶ نظر
گزارش تخلف
Shervin
Shervin

یک روز پادشاهی همراه با درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.
هوا خیلی گرم بود و تشنگی داشت پادشاه و یارانش را از پا در می آورد.
بعد از ساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند.
پادشاه شاهین شکاریش را به زمین گذاشت، و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.
برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد، پادشاه خیلی عصبانی شد و فکر کرد اگر جلوی شاهین را نگیرم، درباریان خواهند گفت: پادشاه جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهین برآید.
پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه ای زد. پس از مرگ شاهین پادشاه مسیر آب را دنبال کرد و دید که ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است.
او از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت.
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت.

بر یکی از بالهایش نوشتند: یک دوست همیشه دوست شماست حتی اگر کارهایش شما را برنجاند.
روی بال دیگرش نوشتند: هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است.

نظرات (۶۶)

Loading...

توضیحات

چخبرا....من نبودم مثه که خوش گذشته

۱۰ لایک
۶۶ نظر

یک روز پادشاهی همراه با درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.
هوا خیلی گرم بود و تشنگی داشت پادشاه و یارانش را از پا در می آورد.
بعد از ساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند.
پادشاه شاهین شکاریش را به زمین گذاشت، و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.
برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد، پادشاه خیلی عصبانی شد و فکر کرد اگر جلوی شاهین را نگیرم، درباریان خواهند گفت: پادشاه جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهین برآید.
پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه ای زد. پس از مرگ شاهین پادشاه مسیر آب را دنبال کرد و دید که ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است.
او از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت.
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت.

بر یکی از بالهایش نوشتند: یک دوست همیشه دوست شماست حتی اگر کارهایش شما را برنجاند.
روی بال دیگرش نوشتند: هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است.