■ راز یک جنایت ■ پارت 4■

Raha
Raha

اگه پام به اون اتاق می‌رسید قطعا می مردم. رسیدیم به همون اتاقی که ته راه رو بود . پسره درو محکم باز کردو پرتم کرد تو اتاق. پسرا که تا الان مشغول بازی کردن بودن ، با اومدن منو اون پسره تو اتاق برگشتن طرفمون و با تعجب بهم خیره شدن.     تهیونگ:( ا.ت تو اینجا چیکار میکنی؟ جیهوپ مگه تو نرفتی بخوابی پس اینجا چیکار میکنی؟ چرا این دختره رو اوردی اینجا؟)       پسره{ جیهوپ}:( من نمیدونم از خودش بپرس این وقت شب تو حیاط جلوی در یواشکی چیکار میکرد)       اههه پسره فوضول انگار مجبور بود لوم بده.     { ادامه در نظرات}

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

■ راز یک جنایت ■ پارت 4■

۷ لایک
۵ نظر

اگه پام به اون اتاق می‌رسید قطعا می مردم. رسیدیم به همون اتاقی که ته راه رو بود . پسره درو محکم باز کردو پرتم کرد تو اتاق. پسرا که تا الان مشغول بازی کردن بودن ، با اومدن منو اون پسره تو اتاق برگشتن طرفمون و با تعجب بهم خیره شدن.     تهیونگ:( ا.ت تو اینجا چیکار میکنی؟ جیهوپ مگه تو نرفتی بخوابی پس اینجا چیکار میکنی؟ چرا این دختره رو اوردی اینجا؟)       پسره{ جیهوپ}:( من نمیدونم از خودش بپرس این وقت شب تو حیاط جلوی در یواشکی چیکار میکرد)       اههه پسره فوضول انگار مجبور بود لوم بده.     { ادامه در نظرات}

سرگرمی و طنز