در حال بارگذاری ویدیو ...

یکساله شد...

۰ نظر
گزارش تخلف
Nasim
Nasim

چه شبی بود، پارسال این وقت ها انتظار اومدنت خواب رو از چشمام گرفت. دلم میخواست هرچه زودتر ببینمت و در عین حال دوست نداشتم وجودم رو بدرود بگی! دوست نداشتم بخوابم، دلم میخواست آخرین تکون هاتو با تموم وجودم حس کنم و چه زود دلم برای تکون ها و سکسکه هات تنگ شد. و الان یکسال گذشته از شبی که چشمام از شوق دیدارت روهم نرفت که نرفت. روزها و شبها گذشت و من بیشتر از اونی که فکر میکردم عاشقت شدم.عجب حس عجیبیه این حس مادرانگی!!! نویانم، همه هستی من ساعت 11:55 صبح تو یکساله میشی و من تمام خوبی های دنیا رو برات آرزو میکنم. تولدت مبارک...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

یکساله شد...

۰ لایک
۰ نظر

چه شبی بود، پارسال این وقت ها انتظار اومدنت خواب رو از چشمام گرفت. دلم میخواست هرچه زودتر ببینمت و در عین حال دوست نداشتم وجودم رو بدرود بگی! دوست نداشتم بخوابم، دلم میخواست آخرین تکون هاتو با تموم وجودم حس کنم و چه زود دلم برای تکون ها و سکسکه هات تنگ شد. و الان یکسال گذشته از شبی که چشمام از شوق دیدارت روهم نرفت که نرفت. روزها و شبها گذشت و من بیشتر از اونی که فکر میکردم عاشقت شدم.عجب حس عجیبیه این حس مادرانگی!!! نویانم، همه هستی من ساعت 11:55 صبح تو یکساله میشی و من تمام خوبی های دنیا رو برات آرزو میکنم. تولدت مبارک...