در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان کوتاه ((ساعت 9)) پارت چهارم

۰ نظر گزارش تخلف
♱~ℓσℓℓιρσρ~♱
♱~ℓσℓℓιρσρ~♱

چمدونمو گرفتم بغلم و رفتم داخل، دوباره توی حیاط نشستم. دو پرس کباب خریده بود

من: واقعا برای من گرفتین یا منتظر کسی بودین؟
پیرزن: بخور پرحرفی نکن

گشنم بود، حرفی نزدم و همراهش غذا میخوردم

من: شما چطور عمر کردین؟
پیرزن: من اونقدر پیر نیستم
من: ولی میانگین تا به حال از 38 سال بیشتر نشده
پیرزن: شاید اطراف شما اینطوره

پیرزن با تعجب به من نگاه کرد و یهو سرفه کرد. بهش اب دادم

پیرزن: تو چطور اومدی اینجا؟
من همچنان که غذا میخوردم: هوم؟ به سختی
پیرزن: نمیدونم چطور از مرز رد شدی اما باید برگردی به همونجایی که ازش اومدی
من: گفتم که جایی رو ندارم، چیزی شده؟
پیرزن: از وقتی اومدی اینجا به کس دیگه ای هم این حرفو گفتی؟
من: کدوم حرفو
پیرزن: کس دیگه ای هم میدونه که تو ازمایش شدی؟
من: نه، مگه اینم رازه؟ این جزو قراردادهای محرمانه نوشته نشده بود که نباید بگیم ازمایشی هستیم

پیرزن تا میخواست حرفی بزنه در حیاط باز شد. مردی بلند قامت با موهای جو گندمی و هیکل عضلانی وارد حیاط شد. ایستادم و لبخند زدم، مثل فیلما باد بین موهام میوزید و به چشمهای سبزش خیره بودم. پشت سرش یه زن و بچه کوچیک اومدن داخل. باد ایستاد. موهای چتریم رو از روی چشمم فوت کردم کنار

اینم از شانس من
تا میایم حسی پیدا کنیم طرف جوجه کشی راه انداخته

مرد: این کیه؟
پیرزن: برای اجاره خونه اومده
مرد: خوبه، الان برای قرارداد میام

خودش و زن و بچه اش به داخل خونه رفتن. سمت پیرزن خم شدم و اروم گفتم: ایشون صاحب خونست؟
پیرزن: اره اون نوه منه
من: نوه؟ ما حتی فرصت نداریم بزرگ شدن بچه هامونو ببینیم
پیرزن: فعلا موقت اینجا میمونی، درباره ازمایش و این چیزا با کسی حرف نمیزنی تا ببینم چیکار کنم
من: خیلی خب ولی هنوز نگفتین چرا؟
مرد: چقدر میتونی پول پیش بدی؟
من: راستش...
پیرزن: پول پیشو بهش بخشیدم قراره همرو اجاره بده لطفا قرار داد رو سریعتر بنویس که دیروقته

با تعجب به پیرزن و نوه اش نگاه کردم
ژن اونا بهشون ساخته
حتی تغییرات جسمانی ندارن
هیچوقت ادمای سن بالا رو ندیدم

کاغذ قرار داد رو بهم داد

مرد: اگر وسایلهاتونو اوردین میتونین از همین الان برین
من: بله، میشه لطفا کلیدو بدین؟
مرد: کلید؟ کلید چی؟
من: کلید، کلید در خونه
مرد: در همیشه بازه

ذاتا ناامنی سرشون نمیشه
تا حالا چیزی به اسم دزدی شنیدن؟

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

رمان کوتاه ((ساعت 9)) پارت چهارم

۱۶ لایک
۰ نظر

چمدونمو گرفتم بغلم و رفتم داخل، دوباره توی حیاط نشستم. دو پرس کباب خریده بود

من: واقعا برای من گرفتین یا منتظر کسی بودین؟
پیرزن: بخور پرحرفی نکن

گشنم بود، حرفی نزدم و همراهش غذا میخوردم

من: شما چطور عمر کردین؟
پیرزن: من اونقدر پیر نیستم
من: ولی میانگین تا به حال از 38 سال بیشتر نشده
پیرزن: شاید اطراف شما اینطوره

پیرزن با تعجب به من نگاه کرد و یهو سرفه کرد. بهش اب دادم

پیرزن: تو چطور اومدی اینجا؟
من همچنان که غذا میخوردم: هوم؟ به سختی
پیرزن: نمیدونم چطور از مرز رد شدی اما باید برگردی به همونجایی که ازش اومدی
من: گفتم که جایی رو ندارم، چیزی شده؟
پیرزن: از وقتی اومدی اینجا به کس دیگه ای هم این حرفو گفتی؟
من: کدوم حرفو
پیرزن: کس دیگه ای هم میدونه که تو ازمایش شدی؟
من: نه، مگه اینم رازه؟ این جزو قراردادهای محرمانه نوشته نشده بود که نباید بگیم ازمایشی هستیم

پیرزن تا میخواست حرفی بزنه در حیاط باز شد. مردی بلند قامت با موهای جو گندمی و هیکل عضلانی وارد حیاط شد. ایستادم و لبخند زدم، مثل فیلما باد بین موهام میوزید و به چشمهای سبزش خیره بودم. پشت سرش یه زن و بچه کوچیک اومدن داخل. باد ایستاد. موهای چتریم رو از روی چشمم فوت کردم کنار

اینم از شانس من
تا میایم حسی پیدا کنیم طرف جوجه کشی راه انداخته

مرد: این کیه؟
پیرزن: برای اجاره خونه اومده
مرد: خوبه، الان برای قرارداد میام

خودش و زن و بچه اش به داخل خونه رفتن. سمت پیرزن خم شدم و اروم گفتم: ایشون صاحب خونست؟
پیرزن: اره اون نوه منه
من: نوه؟ ما حتی فرصت نداریم بزرگ شدن بچه هامونو ببینیم
پیرزن: فعلا موقت اینجا میمونی، درباره ازمایش و این چیزا با کسی حرف نمیزنی تا ببینم چیکار کنم
من: خیلی خب ولی هنوز نگفتین چرا؟
مرد: چقدر میتونی پول پیش بدی؟
من: راستش...
پیرزن: پول پیشو بهش بخشیدم قراره همرو اجاره بده لطفا قرار داد رو سریعتر بنویس که دیروقته

با تعجب به پیرزن و نوه اش نگاه کردم
ژن اونا بهشون ساخته
حتی تغییرات جسمانی ندارن
هیچوقت ادمای سن بالا رو ندیدم

کاغذ قرار داد رو بهم داد

مرد: اگر وسایلهاتونو اوردین میتونین از همین الان برین
من: بله، میشه لطفا کلیدو بدین؟
مرد: کلید؟ کلید چی؟
من: کلید، کلید در خونه
مرد: در همیشه بازه

ذاتا ناامنی سرشون نمیشه
تا حالا چیزی به اسم دزدی شنیدن؟