ماه منیر و عطر گل یاسمن بمان

احمد محمود امپراطور
احمد محمود امپراطور

#مخمس احمد محمود امپراطور
بر غزل: دوکتور شگوفه باختری
---------
ماه منیر و عطر گل یاسمن بمان
داروی دردی اینهمه رنج و محن بمان
ای شاه بانو پهلوی این ممتهن بمان
ای تلخیِ لبت ز شراب کهن ,بمان
با شعر عاشقانه تو در انجمن بمان
--------------------
با جمع مردمان خرابات یار باش
در راهی عشق و معنویت رهسپار باش
دنیای مطلب است توهم هوشیار باش
چون چهره‌ی یک آیینه, پاک از غبار باش
دایم به چشم و قلب و در احساسِ زن, بمان
----------------------
دنیا پر است ز آدم و اصل و نسب گم است
فرقی میان شنکر و شهد و رطب گم است
دانشوران زیاد و لیکن ادب گم است
روحم چقدر سرد در آغوشِ شب گم است
ای آفتاب عشق بیا در بدن بمان!
----------------------
تا دست خویش رشته ی گیسو گرفته ام
در کار عاشقی سبق از قو گرفته ام
عادت به آن دو نرگس جادو گرفته ام
من شیشه ام به سنگِ دلت خو گرفته ام
ای قابِ پُر سکوت, خودت را شکن, بمان
--------------------------------
صد بار زنده گشتم و صد بار مرده ام
زخم هزار قافله ی درد خورده ام
محمود پی به رسم و رهی او نبرده ام
بی تو به برگ برگ خزان دل سپرده ام
با یک بغل بهار بیا, در چمن بمان!
-------------------------------
شنبه ۰۹ میزان ۱۴۰۱ خورشیدی
که برابر میشود به October 1, 2022
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ماه منیر و عطر گل یاسمن بمان

۰ لایک
۰ نظر

#مخمس احمد محمود امپراطور
بر غزل: دوکتور شگوفه باختری
---------
ماه منیر و عطر گل یاسمن بمان
داروی دردی اینهمه رنج و محن بمان
ای شاه بانو پهلوی این ممتهن بمان
ای تلخیِ لبت ز شراب کهن ,بمان
با شعر عاشقانه تو در انجمن بمان
--------------------
با جمع مردمان خرابات یار باش
در راهی عشق و معنویت رهسپار باش
دنیای مطلب است توهم هوشیار باش
چون چهره‌ی یک آیینه, پاک از غبار باش
دایم به چشم و قلب و در احساسِ زن, بمان
----------------------
دنیا پر است ز آدم و اصل و نسب گم است
فرقی میان شنکر و شهد و رطب گم است
دانشوران زیاد و لیکن ادب گم است
روحم چقدر سرد در آغوشِ شب گم است
ای آفتاب عشق بیا در بدن بمان!
----------------------
تا دست خویش رشته ی گیسو گرفته ام
در کار عاشقی سبق از قو گرفته ام
عادت به آن دو نرگس جادو گرفته ام
من شیشه ام به سنگِ دلت خو گرفته ام
ای قابِ پُر سکوت, خودت را شکن, بمان
--------------------------------
صد بار زنده گشتم و صد بار مرده ام
زخم هزار قافله ی درد خورده ام
محمود پی به رسم و رهی او نبرده ام
بی تو به برگ برگ خزان دل سپرده ام
با یک بغل بهار بیا, در چمن بمان!
-------------------------------
شنبه ۰۹ میزان ۱۴۰۱ خورشیدی
که برابر میشود به October 1, 2022
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور

موسیقی و هنر