میهمانی سرنوشت / نشست رستم و اسفندیار / داستان های شاهنامه قسمت 48

۰ نظر
گزارش تخلف
احمد علی - 1
احمد علی - 1

«رستم، سایه‌وار بر رخش تکیه زد و چشمانش در تاریکی برق زد. اسفندیار، با زره‌ای درخشان، پیش آمد و گفت: "رستم، سرنوشت ما از پیش نوشته شده یا هنوز فرصتی برای دگرگونی هست؟" رستم لبخندی محو زد: "اگر سرنوشت را تو می‌نویسی، پس قلمت را بردار!" نسیم، بوی جنگ را می‌آورد، اما رازی در نگاه هر دو مرد موج می‌زد…»/  این ویدئو تقدیم می‌شود به هم وطن‌های ایرانی، دوستان افغانستانی و تاجیکستانی و ترکمنستانی و ازبکستانی و تمام کسانی که روزی عضوی از حوزه ی تمدنی مشترکی بوده اند.



نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

میهمانی سرنوشت / نشست رستم و اسفندیار / داستان های شاهنامه قسمت 48

۰ لایک
۰ نظر

«رستم، سایه‌وار بر رخش تکیه زد و چشمانش در تاریکی برق زد. اسفندیار، با زره‌ای درخشان، پیش آمد و گفت: "رستم، سرنوشت ما از پیش نوشته شده یا هنوز فرصتی برای دگرگونی هست؟" رستم لبخندی محو زد: "اگر سرنوشت را تو می‌نویسی، پس قلمت را بردار!" نسیم، بوی جنگ را می‌آورد، اما رازی در نگاه هر دو مرد موج می‌زد…»/  این ویدئو تقدیم می‌شود به هم وطن‌های ایرانی، دوستان افغانستانی و تاجیکستانی و ترکمنستانی و ازبکستانی و تمام کسانی که روزی عضوی از حوزه ی تمدنی مشترکی بوده اند.



آموزش