نجابت من پارت 45
-توبازم عاشق میشی امین همونطور که من بازم عاشق شدم.
-فقط به من بگو اسم اون بچه چیه؟
-مریم
باتردید پرسید :تومی خوای دختر مرجان رو بزرگ کنی؟
-اره
-اماتو یه لحظه هم به عموش فک نکردی تو عاشق اون بودی و الان میتونی دوباره ببینیش.
-امین خداحافظ
اینو گفتم و بدون تو جه به امین مثله مسخ شده ها تو خیابون راه افتادم
بی هدف بی مقصد و بی سرزمین
تو دلم چیزی به جز ویرونه نیست
کور و گنگ و بی هدف، راهی شب
جلو پام پر از علامت های ایست
رد سرد، هزار تا فریاد، تو سرم
ترس سرد، هزار گلوله تو صدام
با خطر همیشه هر دم رو به رو
ولی جز عشق تو چیزی نمی خوام
بی علاقه بی رمغ بی هم نفس
دستامو بگیر که رد شم از جنون
مرز بین من و دیوونه شدن
با تو پر میشه فقط این و بدون
تو لطیفی مثل گل های بهار
یه کمی دووم بیار خسته نشو
خستگی اسم صمیمی منه
زندگیم فدای خنده های تو
زندگیم فدای خنده های تو …
نظرات