تحفه عشق پارت 79

۸ نظر
گزارش تخلف
دنیاسینگ گرور
دنیاسینگ گرور

تنویر وارد اتاق بچه هاشد زمانه رو دید که داره برای هرسه شون لالایی میخونه وداره به مریم شیر میده .تنویر لبخندی زدو رفت پیش زمانه و گفت شیرت کم نشه یه وقت .
-نه مادر
تنویر باشنیدن لفظ مادر از دهن زمانه بغضشد ترکید و قطرات اشک از صورتش جاری شد .زمانه مریم رو گذاشت روی تشکش و دست تنویرو گرفتو گفت بریم یکم صحبت کنیم
-بریم دخترم
زمانه و تنویر کنار هم نشسته بودند که تنویر گفت زمانه دلم بدجور خونه
-صنم پیدا میشه مادر
-زمانه مگه تو نمی دونی؟
-چی رو ؟
-صنم مرده
زمانه چی بلندی گفت و شوکه تنویر رو نگاه کرد که تنویر ادامه دادوگفت دخترم رفت زمانه ترکم کرد .
زمانه شوکه تنویر رو نگاه کردو هیچی نمی گفت
ادیتی اومد خونه ولپ تاپ رو گذاشت رو میز و رفت سمت اتاقش که یه دفعه صدای گریه ی بچه شنید .رفت تو اتاق بچه ها و دید ماهیرا داره زار زار گریه میکنه .ماهیرا رو تو اغوشش گرفتو نوازشش کرد .ماهیرا به صورت ادیتی لبخند زد ادیتی هم بوسه ای به صورتش زدوگفت :چه خوبه که شما دوتا هستید .خیلی خوبه

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

تحفه عشق پارت 79

۷ لایک
۸ نظر

تنویر وارد اتاق بچه هاشد زمانه رو دید که داره برای هرسه شون لالایی میخونه وداره به مریم شیر میده .تنویر لبخندی زدو رفت پیش زمانه و گفت شیرت کم نشه یه وقت .
-نه مادر
تنویر باشنیدن لفظ مادر از دهن زمانه بغضشد ترکید و قطرات اشک از صورتش جاری شد .زمانه مریم رو گذاشت روی تشکش و دست تنویرو گرفتو گفت بریم یکم صحبت کنیم
-بریم دخترم
زمانه و تنویر کنار هم نشسته بودند که تنویر گفت زمانه دلم بدجور خونه
-صنم پیدا میشه مادر
-زمانه مگه تو نمی دونی؟
-چی رو ؟
-صنم مرده
زمانه چی بلندی گفت و شوکه تنویر رو نگاه کرد که تنویر ادامه دادوگفت دخترم رفت زمانه ترکم کرد .
زمانه شوکه تنویر رو نگاه کردو هیچی نمی گفت
ادیتی اومد خونه ولپ تاپ رو گذاشت رو میز و رفت سمت اتاقش که یه دفعه صدای گریه ی بچه شنید .رفت تو اتاق بچه ها و دید ماهیرا داره زار زار گریه میکنه .ماهیرا رو تو اغوشش گرفتو نوازشش کرد .ماهیرا به صورت ادیتی لبخند زد ادیتی هم بوسه ای به صورتش زدوگفت :چه خوبه که شما دوتا هستید .خیلی خوبه