Neverland" | 5th Chapter"
فصل۵:گروهِ پو★رن سازی¿¡•.°
18:17
تو یک لحظه ، کل سرای میزِ ۲۶ رو به من که جلوی دری عم که داره بسته میشه میچرخه ،
جیلینگ!
زنگِ در دوباره به صدا در میاد و دوباره همون سرو صدا توی کافه راه میوفته ...
درحالی که دارم به سمت میز۲۶ میرم،
درحال برنامه ریزی تا تو دعوایی که تا چند ثانیه دیگه صورت میگیره کم نیارم ....
و ۳ ثانیه ای که مث ۳ ساعت میگذره ....
چیکار میکنین؟! برای این منو تا این کافه کشوندین؟
فکر کردین خیلی علاقه داشتم که تو گروهتون موندم؟ اینجا گروه مطالعه اس یا پو★رن سازی؟
و قلدرِ مدرسه .... یونا که دیگه صبرش تموم شده بود شروع میکنه به داد زدن...
_ هویی! چوی سومینن
فکر کردی خیلی آدم گنده ای هستی که اینجوری داد میزنی؟
کافه ای که همیشه یه گروه شاد میرفتن اونجا تا باهم واسه امتحان پلن تقلب بریزن .... تبدیل شده بود به هرچیزی جزِ کافه ...
استودیو ی فیلم سازی ...
مدرسه ورژن ۲ .....
با چاشنی قلدری ...
........................
درحالی که یونا داشت میاومد جلو ... تاثیر سریالایی که دیدمو با عمل نشون دادم ....
*.•
به قلم "فرشتهای ناشناس"
نظرات