اینجا مانو درخیالش مشکل رو حل کرده پادشاه وقتی همه جمع میشن درحضور همه میگه که یه شاهد داره که سمارسینگ بیگناهه و نباید اعدام بشه بریتانی که اسمش مارشاله خیلی عصبانی میشه ومیگه تامدرک نداشته باشین اون هنوز مجرمه پادشاه میگه که مدرک داریم مدرک خیلی خوبی هم داریم ولی مارشال میگه ومانو وارد جمع میشه ومیگه هی بیگانه من شاهدم که سامارسینگ این کار رو نکرده واین تهمته علیه اون.بعدمیگه اون هم کشوریه ماست وما هم کشوری های خود را دوست میداریم درضمن شما که هیچ مدرکی ندارین مارشال به پادشاه میگه وای چه لحظه غم انگیزی!!!ملکه ی جانسی کجاست؟؟ کجاست تا این لحظه رو ببینه؟ اگه داداشش رو دوس داره چرا تو محاکمه اش حاضر نیست؟ وقتی مانو خودشو نشون میده همه میگن زنده باد ملکه جانسی اون چند مرد اونو مسخره میکنن ومیگن بیچاره ملکه هم سامارسینگ اعدام خواهد شد هم او چون این انگلیس ها خیلی خطر ناکن ومانو از خیال بیدار میشه ومیگه نه غیر ممکنه نه نمیتونم وگرنه اونو اعدام میکنن که پادشاه میاد تو ولی پادشاه هنوز نمیدونه که مانو کرانتیگورو هستش واسه همین مانو خیلی میترسه......