حسن ستار شهرام فسازاده، دل سرده سرده از بانو هایده فقید و فرهنگ شریف، غم که با شادی هم آغوشی نداره
غم که با شادی همآغوشی نداره گریه کن گریه که خاموشی میاره
بذار امشب نکنم اشکامو پنهون کی میگه مستی فراموشی میاره
دل سرده سرده همه رنج و درده چشمام یه دریاست بس که گریه کرده
حالا که تو ابر چشمام بارون غم نهفته تو شوره زار قلبم گلهای غم شکفته
بازم میخوام چشمای من مروارید بارون کنه غم تا میاد به خونمون شهرو چراغون کنه
آسمون قلب منو ابرای غم گرفته گریه پنهونی مگه دردامو درمون کنه
نظرات