نجابت من پارت 59
1ماه بعد
توی ارایشگاه نشستم و دیگه کارم تمومه منتظرم که کاوه بیاد .دقایقی بعد کاوه هم سر میرسه وقتی از در ارایشگاه میرم بیرون به دستور فیلمبردار یه سری حرکات انجام میدیم بعد اینکه میریم باغو دستورات فیلمبردار روی مخ بالاخره تموم میشه میریم به سوی تالار .توی تالار توی اتاق مخصوص عروس نشستم و دقایق دیگه قراره بریم واسه عقد .درهمین بین صدای در میشنوم فک میکنم کاوست ومیگم الان میام کاوه اما یه صدای اشنا میشنوم
-منم ارزو مرجان
باتعجب مرجان رو نگاه میکنم باورم نمیشه اون اینجا چی میکنه
-مرجان میاد جلو و بهم میگه7ساله پیش تو فک کردی من مردم همتون این فکرو کردید اما من زندم .تموم این مدت زنده بودم .
مرجان اینو گفتو رفت :هیچ ادامه ای نداد هرچی صداش کردم بی فایده بود
وقتی بخودم اومدم که دیدم سرسفره ی عقد نشستم عاقد شروع به خوندن کرد
*جناب اقای کاوه غنوی ایا بنده وکیلم شما به عقد خانم ارزو احمدی دراوردم
-بله
*دوشیزه ی محترم ارزو احمدی ایا بنده وکیلم شما را به عقد اقای کاوه غنوی با مهریه ی یک جلد کلام الله مجید یک شاخه نبات و 1365 سکه دراورم
دلربا:عروس رفته گل بچینه
-*عروس خانم برای بار دوم میپرسم بنده وکیلم
دستام عرق کرده بود و استرس بدی داشتم حالا که مرجان زنده بود من نباید با کاوه ازدواج میکردم
-رومینا:عروس رفته گلاب بیاره
*عروس خانم برای بار سوم واخر میپرسم بنده وکیلم
واقعا حس بدی داشتم نمیدونستم باید چی کار کنم.یه نگاه به کاوه کردم اون 7ساله مرجان رو فراموش کرده .مریمم دیگه مرجان رو نمیشناسه .تو دلم گفتم منو ببخش مرجان .روکردم به عاقد و گفتم :بااجازه ی پدرم .خاله وبزرگترای مجلس بله
سرم وکه بلند کردم مرجان رو دیدم که ته ی اتاق وایساده وداره اشک میریزه
دقایقی نگذشت که اشکاش رو پاک کردو رفت .
با کاوه دست در دسته هم وارد تالار شدیم مریم دنباله ی لباسم رو گرفته بود وراه میرفت.ای که قربونش برم دخملم داره میره کلاس اول .وقتی وارد تالار شدیم دقایقی نگذشت که بزور بلندمون کردند واهنگ گذاشتند برای رقصه منو کاوه
عشق احساسه نه معادله بخوای حلش کنی میشه مبادله
این مبادله میشه مجادله هیچکی هیچی نگه حکم اینجا دله
هی دله من داره با دلت میدله بی هوا بی حواس بی دلیل بی دله
اون که میلرزه واست حسابی دله
وقتی که رقص تموم شد .کاوه منو به خودش چسبوندو گفت:حالا فهمیدم که کی رو واقعا دوس دارم
نظرات