در حال بارگذاری ویدیو ...

اجرای رهام خورشیدوند فرج علیپور محسن کیهان نژاد گروه تال و ملکی ها در شبکهٔ جام جم، جان بی جمال جانان، بقربون خم زلف سیاهت

عباس
عباس

شبکه جام جم و اجرای زنده گروه تال استاد فرج علیپور با آواز رهام خورشیدوند و سرنای محسن کیهان نژاد
جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن
ای ساروان فروکَش کاین ره کران ندارد
چنگِ خمیده قامت می‌خوانَدَت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و درحقِ او کس این گمان ندارد
احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
به قربون خمِ
آی به قربون خمِ
زلف سیاهت، زلف سیاهت
فدای عارضِ
آخ فدای عارض مانند ماه، مانند ماهت
ببردی دین فائز را به غارت
تو شاهی خیل مژگان ها سپاهت
خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی میرود، کی میرود، کی میرود سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر، روی دلبر
تو دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم، به جان دلبرم
کز هر دو عالم، کز هر دو عالم
تمنای دگر، تمنای دگر
جز دلبرم، جز دلبرم، جز دلبرم نیست
خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی میرود، کی میرود، کی میرود سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر، روی دلبر

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

اجرای رهام خورشیدوند فرج علیپور محسن کیهان نژاد گروه تال و ملکی ها در شبکهٔ جام جم، جان بی جمال جانان، بقربون خم زلف سیاهت

۱ لایک
۰ نظر

شبکه جام جم و اجرای زنده گروه تال استاد فرج علیپور با آواز رهام خورشیدوند و سرنای محسن کیهان نژاد
جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن
ای ساروان فروکَش کاین ره کران ندارد
چنگِ خمیده قامت می‌خوانَدَت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و درحقِ او کس این گمان ندارد
احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
به قربون خمِ
آی به قربون خمِ
زلف سیاهت، زلف سیاهت
فدای عارضِ
آخ فدای عارض مانند ماه، مانند ماهت
ببردی دین فائز را به غارت
تو شاهی خیل مژگان ها سپاهت
خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی میرود، کی میرود، کی میرود سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر، روی دلبر
تو دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم، به جان دلبرم
کز هر دو عالم، کز هر دو عالم
تمنای دگر، تمنای دگر
جز دلبرم، جز دلبرم، جز دلبرم نیست
خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی میرود، کی میرود، کی میرود سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر، روی دلبر

موسیقی و هنر