آماده شدم و رفتم پیش کاتسو
ساناکو:هوی کاتسو آماده شدی؟
کاتسو:هوی؟-_-..نه ..تو برو پیش نگهبانا منم میریم پیش پرنس
ساناکو: باشه!
آتسوکی:ساناکووو
نکته:آتسوکی خواهر کاتسو هست و جزو 5 شوالیه ی طوفانی ! دوست صمیمی ساناکو
ساناکو:آتسوو تویی؟
آتسوکی:(در حال بغل کردن ساناکو )خیلی وقته ندیده بودمت^^
ساناکو: آخ بسته خفم کردیی.خخ شما شوالیه هستی دیگه یادی از ما نمی کنی!
آتسوکی: ببخشید حالا کاتسو کجاس؟آخه تو و کاتسو همش با همین برا همین تعجب کردم کاتسو باهات نیست
ساناکو:یعنی برا پیدا کردن کاتسو یکی از نشونه ها منم؟خخخخخخ
آتسوکی:خخ آره دیگه
ساناکو:-_-..راستی برا مراسم میای یا شوالیه ها برنامه ی خاصی دارن؟
آتسوکی:باید به نگهبانا کمک کنم راستی خبر داری تعداد شورشی ها زیاد شده؟درضمن به افراد خود قصر هم اعتماد نکن
ساناکو:این یعنی اونا به قصر هم نفوذ پیدا کردن؟این طوری که خیلی راحت می تونن وارد قصر بشن-_-+
آتسوکی:آره-_-بیا بریم پیش نگهبانا
از زبان کاتسو:
تاکائو بهم گفت هدف شورشی ها حمله به قوی ترین افراد قصر هست از اونجایی که شوالیه ها که به طوفان ها معروفن خیلی کم پیدا می شن شورشی ها می خوان از فرصت استفاده کنن وحمله کنن و می خوان با قوی ترین نیرو هاشون بیان!گفت ما باید بیشتر افراد رو با لباس عادی بین جمعیت بفرستیم فکر کنن تعداد ما کمه ولی موقع حمله غافل شن!
تاکائو:کاتسو تو باز تو هپروتی؟
کاتسو:جننن!
تاکائو:-_-برای بار آخر می گم می شه منو انقدر با جن اشتباه نگیرین؟هم تو هم ساناکو!آخه من به این خوبی چطور منو می بینین یاد جن میفتین؟
کاتسو:خب انقدر یهو ظاهر نشو-_-
تاکائو:خیر سرتون محافظین باید آماده ی این حمله های یهویی باشین-_-
کاتسو:باشه فیلسوف خان!خخ
تاکائو:باید زبون تو و ساناکو رو ببرم تا انقدر رو نداشته باشین -_-
.
شون:به به سلام!
آتسوکی و ساناکو:شون از ماموریت برگشتی؟
نکته:شون یکی از نگهباناس(پسره)
شون:آره همین دیروز برگشتم...راستی شما دوتا می تونین برین مراقب مراسم باشین من حواسم به اینجا هست
آتسوکی:اوم باشه
ساناکو:ولی به ما گفتن باید اینجا مراقب افراد مشکوک باشیم درسته که گروه اصلی نگهبانا چشمای تیزی دارن ولی بهتره ما هم بمونیم
آتسوکی:آره راست می گی
شون:اوم..باشه هر جور راحتین