هوا روشن تر از هر روز ،خورشید و نشون میده
نسیم با دست پر بارش، برگا رو تکون میده
روی دیوار همسایه ، یه گربه زیر آفتابه
ولی از بس هوا خوبه نه بی روحه نه میخوابه
هوا خوبه تو هم خوبی ولی اشکم سرازیره
آخه این دل بدون تو نه میمونه نه میمیره
صدای تق تق کفشام ، صدای خش خش جارو
دارم این راهو میبافم ، به رویامون به یه جادو
دلم بدجور دلتنگ برای معجزه بازی
دلم بدجور داغونه چرا رویا نمیسازی ؟
چرا رویا نمیسازی برای بی تو بودن هام؟
مگه یادت نمیاد این شبا بدجوری من تنهام ؟
دارم این راهو میبافم ، به یه جادو به یه رویا
بیا از پشت آغوشت رو وا کن واسه من ، اینجا!
بوی شیرینی و آجیل ، بوی شمدونی و سبزه..
بوی سنبل بوی اسفند ، دور از تو نمی ارزه
بیا بازی کنیم چشمامو از هم نپوشونیم
بیا پیدا بشیم ، قایم نشیم ، هم رو نسوزونیم
بیا بازی کنیم غمها ی دلهامون خالی شه
بیا بازی کنیم تا قلبمون حالی به حالی شه...
نمیگم" عشق من خستم ،چرا رویا نمیبافی ؟"
ولی یکبار خواهش کن بگو "موها میبافی ؟"