در حال بارگذاری ویدیو ...

هوپکوک‌پارت اول درخواستی شیوا/تولدت مبارک خانومی

۶ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

بازم همون حالت بهش دست داد نمیخواست جلوی بقیه دوباره حالش بد شه/وسط رقص سمت در رفت ولی نتونست طاقت بیاره و سرگیجه باعث شد بخوره زمین همه دورش جمع شدن کوکی دستشو گرفته بود و هی صداش میکرد خیلی نگران بود/همه نگران بودن با اینکه جیهوپ حالش زیاد خوب نبپد و درد داشت سعی کرد نشون نده و خودشو بزنه به بیخیالی تا موضوع فراموش بشه شروع کرد به خندیدن پ مسخره بازی در اووردن که نامجون عصبی شد و داد زد این چه وضعشه هوسوک تو اصن به فکر خودت نیستی چقدر میتونی این لبخند مسخره رو بهمپن تحویل بدی در صورنی ک ما همه فهمیدیم تپ یه چیزیت هست/چرا نمیری ازمایش بدی ها؟بقیه اعضا هم حرفشو تایید کردن که کوکی به سمت نامجون برگشت و با عصبانیت گفت هیونگ؟مگه نمیبینی حالش بده چرا داد میزنی؟جین رفت سمت کوکی و دستشو رو شونش گذاشت و با لبخند گفت جانگ کوک حق با نامجونه ما همه نگران این پسریم ولی میبینی ک با کله شقی داره همه چیو خراب میکنه کوکی حرفشونو قبول داشت ولی نمیخواست ببینه هوسوک داره سرزنش میشه به جیهوپ و اون لبخند قشنگش خیره شد و از خودش پرسید چرا نمیره ازمایش بده؟؟؟

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

هوپکوک‌پارت اول درخواستی شیوا/تولدت مبارک خانومی

۱۸ لایک
۶ نظر

بازم همون حالت بهش دست داد نمیخواست جلوی بقیه دوباره حالش بد شه/وسط رقص سمت در رفت ولی نتونست طاقت بیاره و سرگیجه باعث شد بخوره زمین همه دورش جمع شدن کوکی دستشو گرفته بود و هی صداش میکرد خیلی نگران بود/همه نگران بودن با اینکه جیهوپ حالش زیاد خوب نبپد و درد داشت سعی کرد نشون نده و خودشو بزنه به بیخیالی تا موضوع فراموش بشه شروع کرد به خندیدن پ مسخره بازی در اووردن که نامجون عصبی شد و داد زد این چه وضعشه هوسوک تو اصن به فکر خودت نیستی چقدر میتونی این لبخند مسخره رو بهمپن تحویل بدی در صورنی ک ما همه فهمیدیم تپ یه چیزیت هست/چرا نمیری ازمایش بدی ها؟بقیه اعضا هم حرفشو تایید کردن که کوکی به سمت نامجون برگشت و با عصبانیت گفت هیونگ؟مگه نمیبینی حالش بده چرا داد میزنی؟جین رفت سمت کوکی و دستشو رو شونش گذاشت و با لبخند گفت جانگ کوک حق با نامجونه ما همه نگران این پسریم ولی میبینی ک با کله شقی داره همه چیو خراب میکنه کوکی حرفشونو قبول داشت ولی نمیخواست ببینه هوسوک داره سرزنش میشه به جیهوپ و اون لبخند قشنگش خیره شد و از خودش پرسید چرا نمیره ازمایش بده؟؟؟