در حال بارگذاری ویدیو ...

عضو هشتم پارت 2

donya dina
donya dina

پارت 2
خیلی استرس داشتم..
بعد 30 مین بالاخره به کمپانی رسیدیم سارا و صبا هم بعد کلی اصرار گذاشتم بیان داشتم سکته میکردم وارد کمپانی شدیم واوو چقدر بزرگ بود
ا/ت :حالا کجا باید بریم ؟
سارا : نمیدونم ولی فک کنم باید از اون خانومه بپرسیم
ا/ت : آره فک کنم
رفتیم سمت خانومه و آدرس گرفتیم گفت باید بریم طبقه 15
صبا : خدایا رحم کن
همه خندیدمو سوار آسانسور شدیم خداشکر تو آسانسور فقط خودمون بودیم و خودمون آسانسور هم یه کله تا طبقه 15 رفت و جایی توقف نکرد
بالاخره رسیدیم و در باز شد
وای چقد شلوغ بود پر خبرنگار بود
صبا : یاا حالا چجوری از بین این همه آدم رد شدیم ایکیو ها ؟؟؟؟

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

عضو هشتم پارت 2

۴ لایک
۰ نظر

پارت 2
خیلی استرس داشتم..
بعد 30 مین بالاخره به کمپانی رسیدیم سارا و صبا هم بعد کلی اصرار گذاشتم بیان داشتم سکته میکردم وارد کمپانی شدیم واوو چقدر بزرگ بود
ا/ت :حالا کجا باید بریم ؟
سارا : نمیدونم ولی فک کنم باید از اون خانومه بپرسیم
ا/ت : آره فک کنم
رفتیم سمت خانومه و آدرس گرفتیم گفت باید بریم طبقه 15
صبا : خدایا رحم کن
همه خندیدمو سوار آسانسور شدیم خداشکر تو آسانسور فقط خودمون بودیم و خودمون آسانسور هم یه کله تا طبقه 15 رفت و جایی توقف نکرد
بالاخره رسیدیم و در باز شد
وای چقد شلوغ بود پر خبرنگار بود
صبا : یاا حالا چجوری از بین این همه آدم رد شدیم ایکیو ها ؟؟؟؟