Part:3 ازدواج تصادفی من
مادر الکس: دخترم بهم بگو مامان
رز: باشه مامان و بابا
پدر الکس: واییی
رز: فردا من میرم
مادر الکس: کجا؟
رز: منو دوستام فردا قرار داریم بریم تفریح ۲ ردز نیستم
مادر الکس: مواظب باشیا
رز: چشم
فلش بک: صبح شد و رز وسایلاشو جمع کرده
مادر الکس: مواظب باش
الکس: زنم مواظب باش
رز: چشم شوهرم
وقتی که رسیدن دیدن اکس رز اونجاست (اسمش اکس اون لوئی بود)
سلی: این اینجا چیکار میکنه
رز: چندش
لوئی: سلام رز مشتاق دیدار
رز: سلام آشغال
لوئی: هنوزم
(به رز خیانت کرده بود)
رز: خیانت از یاد نمیره حالا بکش کنار میرم هتل
لوئی: اوه
سلی: چه اتاق خوبی مادر شوهرت رزرو کرده؟
رز: اره
سلی: داداشش چیزی داره ؟
رز: چی تو فکرت هست حالا هرچی داره همسن الکس هست ولی ندیدمش تو خارجه
سلی: اوه کی میاد
رز: میکشمتا
سلی: باشه باشه
سلی: شب تو بار هتل مهمونی هست بریم اونجا
رز: بریم
فلش بک: شب شد و رز و سلی با لباس های باز رفتن
لوئی: رز چه قشنگی
رز: گمشو
سلی: به خاله تبدیلت میکنما
لوئی: رز تو مال منی پشیمونم
( الکس اونجا با همکاراش بود و همجیو الکس دید)
رز: گمشو
و سلی لیوانو کوبید به عضو ۵ سانتیش
لوئی: عوضی
رز: به دوستم میگی عوضی
ی لیوان دوباره کوبید به اونجاش
سلی: الکس اونجاس
رز: اره بیا بریم
الکس: (کجا میرن)
رز: وائیی همچیو دید
سلی : اره حالا چیکار کنیم
رز: بیا بریم
گزارش ممنوع
نظرات (۴)