خبببب ببینین
من و یه عده دیگه(فاطیما><) که ایلی رو هم درگیر کردیم وارد بازی کثیفی شدیم><
یه ثناعم داریم(میارمش نما...نیارمش رها نیستم)اون انگار با فاطیما دست به یکی کرده:///////////
اون قضیه سونگمین بود خواهرم نی نی میخواست خب؟:/
هیجی دیگه یه عده زیادی گیر دادین به من بدبخت:/
فاطیما اسم شیپم برامون انتخاب کرد><
سونگها:///
بعد به گوش یکی دیگه(ثنا:/) رسید و هیچی دیگه روانیم کردن><
ثنا تا بچه پنجم واسم برنامه ریخته><
و من فقط با این چرت و پرتا میرفتم تو افق محو شم:/
که افکار پلیدی به سرم زد><
الان فاطیما رو با سونگهوا شیپ میکنم><
اسم شیپشونم سونگما><
تازه ایلینم با جیهون شیپ میکنیم><
جیلین><
و با خود عهد بستم چانیولو با ثنا شیپ کنم><(اصلنم بعد اینکه بهش گفتم فوشم نداد><)
با سونگمین داریم کات میکنیم(فاطیما زندم نمیزاره><)
خواهرمم تکلیفش روشن نی هرروز میگه با یکی ازینا باید ازدواج کنی نی نی بیاری:///
ودف واقعا منو از دست این دیوونه ها نجات بدین:////////////////////
البته خودمم دیگه وا دادم خل شدم><
تا الان جونگهو داداشمه سونگهوا فامیلمونه><
سونگمینم بست فرند فاطیماس://
(ناشناس واتساپمو باید ببینین جرر بخورین بمولا><)
دیگه چی بگم؟><
هیچ دیگه گیر یه مشت خل افتادم://
ابرو خودمو بردم نه؟><
صرفا جهت خنده شما عزیزان و سوژه شدنم://
شیپی چیزی بود درخدمتیم خلاصه><
برم محو شم...
یه سری داستان دیگه م برام چیدن خجالت میکشم بگم اصن:///
وات د هل:///
اسم بچمه هامونم انتخاب کردن:///
ودف://///
هیچ دیگه گفتم بگم جر بخورین><
*وی مغزش شدیدا تحت فشاره
چخبرا؟
چه میکنین شما؟
برم محو شم><
الان ینی قراره چه واکنشی داشته باشین؟><