در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان بهم نمره چند میدی ؟(توضیحات) (پارت 17)

۵ نظر
گزارش تخلف
*nafiseh*
*nafiseh*

نازی رو سریع فرستادم تو و رفت پشت ماشین قایم شد. اوه اوه انگار از جنگ برگشته موهاش بهم ریخته بود و لباس خونگی تنش بود شبیه این پسر بچه های شیطون شده بود وای اگه نازی اینجا بود الان قورتش میداد نکه من الان دارم اینکارو نمیکنم یدفه به خودم امدم که دیدم پسره با یه خنده پتو پهن داره نگام میکنه .خودمو زدم به اون راه. من:میشه از جلو در برین کنار تا بیام تو. پسره با همون خنده :بله بفرمایید. وارد خونه شدم یه راست رفتم سراغ آشپز خونه پسره هم نمیدونم کجا گمو گور شد. دست به کار شدم یه قورمه سبزی دبش درست کردم و میزو هم آماده کردم. البته قورمه سبزی که من درست کردم یخورده با مال بقیه فرق داشت. چون صابونو فاب و فلفل زیاددددی هم بهش اضافه شده بود .رفتم ببینم کدوم گوری رفته از پله ها رفتم بالا تو یه اتاق صدا آب میومد رفتم تو اتاق. آخ جون پسره حموم بود از این بهتر نمیشد. در حمومو قفل کردم ودوباره دست به کار شدم .یه شربت واسش درست کردم توشم بنزین ریختم. آخی عزیزم حتما خیلی تشنش شده همینطور مشغول بودم که دیدم صدای دادش بلند شد رفتم بالا دیدم داره با در کشتی میگیره. پسره با داد:هی فسقلی بیا این درو باز کن من که میدونم کار تو پس اون روی منو بالا نیار. شربتو گذاشتم رو میز با این کشتیی که این میگیره حتما بیاد بیرون خیلی تشنش میشه و یه راست میره سراغش .خب حالا میریم سراغ دیوارا کلی نقاشی خوشمل رو دیوار خونه براش کشیدم تازه یه قلب بزرگم واسش کشیدم که ازش خون میچکه. پسره همچنان دادو بیداد میکرد. پچه پررو با بد کسی در افتادی. کارم که تموم شد رفتم بیرون که ببینم نازی هم کارشو انجام داده یا نه.که دیدم نخیر. من:هی داری چیکار میکنی مگه نگفتم ماشینو با کلید خط خطی کن. نازی:وای اریکا چطور دلت میاد این ماشین خوشکلو خراب کنی .دیدم نخیر ایشون قصد همچین کاریو نداره کلیدو گرفتمو دور تا دور ماشینو خط کشیدم بعدم عکس یه آدمک کشیدمو زیرش نوشتم. بهم نمره چند میدی؟بعدم منو نازی جیم زدیم.

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

رمان بهم نمره چند میدی ؟(توضیحات) (پارت 17)

۱۳ لایک
۵ نظر

نازی رو سریع فرستادم تو و رفت پشت ماشین قایم شد. اوه اوه انگار از جنگ برگشته موهاش بهم ریخته بود و لباس خونگی تنش بود شبیه این پسر بچه های شیطون شده بود وای اگه نازی اینجا بود الان قورتش میداد نکه من الان دارم اینکارو نمیکنم یدفه به خودم امدم که دیدم پسره با یه خنده پتو پهن داره نگام میکنه .خودمو زدم به اون راه. من:میشه از جلو در برین کنار تا بیام تو. پسره با همون خنده :بله بفرمایید. وارد خونه شدم یه راست رفتم سراغ آشپز خونه پسره هم نمیدونم کجا گمو گور شد. دست به کار شدم یه قورمه سبزی دبش درست کردم و میزو هم آماده کردم. البته قورمه سبزی که من درست کردم یخورده با مال بقیه فرق داشت. چون صابونو فاب و فلفل زیاددددی هم بهش اضافه شده بود .رفتم ببینم کدوم گوری رفته از پله ها رفتم بالا تو یه اتاق صدا آب میومد رفتم تو اتاق. آخ جون پسره حموم بود از این بهتر نمیشد. در حمومو قفل کردم ودوباره دست به کار شدم .یه شربت واسش درست کردم توشم بنزین ریختم. آخی عزیزم حتما خیلی تشنش شده همینطور مشغول بودم که دیدم صدای دادش بلند شد رفتم بالا دیدم داره با در کشتی میگیره. پسره با داد:هی فسقلی بیا این درو باز کن من که میدونم کار تو پس اون روی منو بالا نیار. شربتو گذاشتم رو میز با این کشتیی که این میگیره حتما بیاد بیرون خیلی تشنش میشه و یه راست میره سراغش .خب حالا میریم سراغ دیوارا کلی نقاشی خوشمل رو دیوار خونه براش کشیدم تازه یه قلب بزرگم واسش کشیدم که ازش خون میچکه. پسره همچنان دادو بیداد میکرد. پچه پررو با بد کسی در افتادی. کارم که تموم شد رفتم بیرون که ببینم نازی هم کارشو انجام داده یا نه.که دیدم نخیر. من:هی داری چیکار میکنی مگه نگفتم ماشینو با کلید خط خطی کن. نازی:وای اریکا چطور دلت میاد این ماشین خوشکلو خراب کنی .دیدم نخیر ایشون قصد همچین کاریو نداره کلیدو گرفتمو دور تا دور ماشینو خط کشیدم بعدم عکس یه آدمک کشیدمو زیرش نوشتم. بهم نمره چند میدی؟بعدم منو نازی جیم زدیم.